داروسازان
مطالعات جدید پزشکی

 

چند روش برای جلوگیری از لجبازی کودکان

پدران و مادران با کمی خلاقیت و ابتکار می توانند بدون نگرانی و عصبانیت راه حل های مناسبی را برای برخورد با کودکان خود در زمینه های رفتاری مختلف پیدا کنند.

 

یکی از مشکلات مادران لجبازی کودکان است و به همین دلیل برخورد مناسب با این مشکل می تواند روند تربیت را در مسیر درست قرار دهد. اولین نکته این است که با استفاده از روش های ساده و سرگرم کننده می توانیم کودک لجباز خود را آرام کرده و برای دقایقی او را وادار کنیم با ما همکاری کند. در نظر بگیریم وقتی که می خواهیم دندان های فرزندانمان را مسواک بزنیم، دهانش را باز نمی کند. در موقع ناخن گرفتن بی قراری می کند و اگر کودکمان پارک را ترک نکند، ما دیر به محل کارمان می رسیم ولی او همچنان از تاب بازی دست بر نمی دارد. معمولا کودکان 3-4 ساله کمی ناسازگارند. به ویژه هنگامی که پدر و مادرشان به طور جدی می خواهند کاری را ازآنها می خواهند مخالفت می کنند. دلیل مخالفت آنها این است که می خواهند استقلال خود را نشان دهند. حرف زدن در این مورد با آنها بی فایده است. برای مطیع کردن کودکان نباید فریاد زد و یا آنها را تهدید کرد.

با کمی خلاقیت و حوصله می توانیم حواس فرزندانمان را به کار مورد نظر جلب نماییم. هنگامی که قرار است پزشک آمپولی را به کودکمان تزریق کند یا مجبور هستیم برای مدت طولانی در صف خرید فروشگاه منتظر بمانیم، با به کار گیری روش های زیر می توانیم فکر او را به چیز های دیگری مشغول کنیم.

- او را بخندانیم، خنداندن کودکان بهترین راه برای مسواک زدن یا دارو دادن به آنهاست. وقتی که آنها می خندند،نه تنها فکرشان جای دیگر مشغول نیست بلکه دهانشان نیز کاملا باز است.

- خاطرات دوران کودکی خود را تعریف کنیم؛ بهترین روش برای سر گرم کردن فرزندمان در مواقع ضروری داستان گفتن است. حتی اگر داستان ساختگی باشد. در عین حال ما نیز می توانیم قدرت تخیل خود را امتحان کنیم.با گفتن داستان های طولانی،می توانیم فرزندمان را زمان بیشتری سر گرم کنیم.

- آهنگین و موزون صحبت کنیم؛ معمولا وقت خوابیدن بهترین زمان برای پشت گوش انداختن خیلی چیز هاست، با لحنی موزون می توانیم فرزندمان را به مسواک زدن و لباس خواب پوشیدن تشویق کنیم. همچنین می توانیم زمان آواز خواندن، یک یا دو کلمه را اشتباه تلفظ کنیم.با این کار حواس فرزندمان به اشتباه ما بیشتر از مسواک زدن جلب می شود.

- تغییر صدا بدهیم؛ با تغییر دادن صدایمان برای کودکان داستان های جالب تعریف کنیم مانند صحبت کردن پیرزن بی دندان، صحبت کردن با لهجه های مختلف، حرف زدن بچه گانه و یا هر تقلید صدایی که می توانیم انجام دهیم.

- به او رازی را بگوییم؛اگر تا 15 دقیقه ای دیگر وقت دکتر داریم و فرزندمان سوار ماشین نمی شود،خم شده ودرگوش او بگوییم؛من می خواهم یک راز خیلی مهم را به تو بگویم. می خواهی آن را بشنوی؟ وقتی که او با سر بله گفت او را بغل کنیم و چیزهای جالب و شیرین را در گوشش بگوییم؛ سپس با سرعت او را در صندلی ماشین قرار دهیم.

- روی نکات مثبت تاکید بیشتری کنیم؛ آیا فرزندمان از دست شستن قبل از شام یا شامپو زدن متنفر است؟ تعریف و تمجید کردن از یک مدل قدیمی ترفند خوبی است بگوییم هر وقت که سرت رابا شامپو می شویی، موهایت بسیار براق و زیبا به نظر می رسند، هم چنین بوی خوبی می دهد در همین زمان شامپو کف دستمان ریخته و آرام آرام آن را روی سر فرزندمان بریزیم.

با کمی خلاقیت و ابتکار می توان بدون نگرانی و عصبانیت راه حل های مناسبی را برای بر خورد با کودکانمان  در زمینه های رفتاری مختلف پیدا کنیم و به رفع مشکل بپردازیم و با این روش های تربیتی به کودکانمان بیشتر نزدیک می شویم و با اصول و تدابیر تربیتی مناسب و به جایی که به کار می بریم بزرگسالی خوبی را برای آنان در نظر می گیریم.

 

سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, :: 11:28 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 

کبد که نقش مهمی در فرآیند گوارش و دستگاه هاضمه دارد، کمک می‌کند که ریزمغذی‌های حیاتی به اشکال و انواع قابل استفاده برای بدن تبدیل شوند.

 

 

  این عضو مهم هم‌چنین به عنوان یک فیلتر عمل می‌کند به طوری که مواد سمی را از خون خارج ساخته و به حفظ سلامت ترکیبات خون در عروق کمک می‌نماید.

 

مشکلات کبدی شامل طیف وسیعی از بیماری‌ها و نارسایی‌هایی هستند که به بافت کبد یا عملکرد آن آسیب می‌رسانند و عمدتا نیز بافت کبد در تماس با یک ویروس ممکن است ملتهب شود. مهم‌ترین عواملی که موجب بروز بیماری‌ها و ناراحتی‌های کبدی می‌شوند شامل ویروس‌های هپاتیت A، B و C، مصرف الکل و استفاده زیاد از داروهای مسکن هستند. به علاوه چاقی نیز موجب تجمع چربی‌ها در کبد می‌شود.

 

به گزارش سایت اینترنتی هلت می‌آپ، علائمی چون زرد شدن رنگ پوست، ناخن‌ها و چشم‌ها می‌تواند نشانه یک مشکل کبدی باشد. همچنین کاهش ذخیره گلبول‌های قرمز در خون فرد مبتلا به ناراحتی کبدی موجب ایجاد احساس ضعف و خستگی بدون دلیل آشکار می‌شود. همچنین فرد ممکن است دچار کاهش وزن ناگهانی شود. علاوه بر این خونریزی‌ بینی و لثه‌ها می‌تواند علامت دیگر عملکرد نامناسب کبد باشد. بیماری کبدی همچنین باعث ایجاد حالت تهوع، استفراغ و درد شکمی می‌شود.

 

اگر کبد آسیب شدید ببیند، بدن به جای رد کردن خون از کبد، دوباره خون را به این عضو بازمی‌گرداند و این امر باعث می‌شود که خون در مری و مجاری گوارشی وارد شود و در نتیجه مدفوع یا استفراغ بیمار خونی می‌شود.

 

بیماری شدید کبد به سایر اعضا نیز آسیب می‌رساند برای مثال طحال در چنین شرایطی نمی‌تواند به طور کافی و مناسب چربی‌ها را هضم کند و کلیه‌ها نیز آب حاوی نمک را نگه می‌دارند و در نتیجه تورم در ناحیه شکم و پاها بروز می‌کند.

 

از آنجا که کبد آسیب دیده روی تامین خون مورد نیاز قلب نیز تاثیر می‌گذارد لذا نارسایی کبدی می‌تواند به عملکرد قلب نیز آسیب وارد کند.

 

علائم بیماری کبدی ممکن است به طور ناگهانی یا به مرور زمان بروز کنند. بنابراین انجام معاینات دوره‌ای و مراقبت مناسب جهت پیشگیری از آسیب‌های جدی به این عضو حیاتی، ضرورت دارد.

 

 

اولین گام در تشخیص آسیب کبدی انجام آزمایش ساده خون است که حضور آنزیم  های کبدی مشخص را نشان می دهد. تحت شرایط عادی این آنزیم ها درون سلول های کبدی وجود دارند اما زمانی که کبد آسیب می بیند این آنزیم ها وارد جریان خون می شوند.

 

حساس ترین و پر مصرف ترین آنزیم های تشخیصی کبد، آمینوترانسفرازها هستند. آن ها آسپارتات آمینوترانسفراز (SGOT یا AST) و آلانین آمینوترانسفراز (SGPT یا ALT) هستند. این آنزیم ها بطور معمول داخل سلول های کبدی قرار دارند زمانی که کبد دچار آسیب می شود سلول های کبدی آنزیم ها را وارد جریان خون می كنند، بالارفتن سطح آنزیم ها در خون نشانه آسیب کبدی است.

 

 

 

 

آمینوترانسفرازها چه هستند؟

آمینوترانسفرازها باعث کاتالیز واکنش های شیمیایی در سلول ها می شوند که در آن گروه آمین از یک مولکول دهنده به مولکول گیرنده منتقل می گردد. به همین دلیل به آن ها آمینوترانسفراز گفته می شود. واژه های پزشکی در خصوص این آنزیم ها می تواند گاهی گیج کننده باشد. نام دیگر آمینوترانسفرازها، ترانس آمیناز است. آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز(AST) نيز به نام ترانس آمینازاگزالواستیک سرم (SGOT) نیز نامیده می شود و آلانین آمینوترانسنفراز(ALT) نیز به نام ترانس آمینازپیرویک گلوتامیک سرم(SGPT) مشهور است. بطور خلاصه SGOT= AST و SGPT= ALT است.

 

 

 

 

بطور طبیعی آمینوترانسفرازها در کجا قرار دارند؟

(SGOT) AST بطور طبیعی در انواع مختلف بافت ها از قبیل کبد، قلب، ماهیچه، کلیه و مغز قرار دارد. این آنزیم در زمان آسیب به هر کدام از این بافت ها وارد خون می شود. برای مثال میزان غلظت سرمی آن در هنگام حمله های قلبی و مشکلات ماهیچه ای افزایش می یابد.

قسمت عمده ي (SGPT)  ALT برعکس AST بطور طبیعی آن در کبد یافت می شود. اگر چه نمی توان گفت که این آنزیم منحصراً در کبد قرار دارد اما کبد جایی است که در برگیرنده بیشترین غلظت این آنزیم است. این آنزیم در نتیجه آسیب کبدی وارد خون می گردد، بنابراین نسبتاً از این آنزیم بعنوان شناساگر ویژه موقعیت کبدی استفاده می شود.

 

 

 

 

میزان طبیعی AST و ALT چه اندازه هستند؟

میزان طبیعی (SGOT) AST ، 5 تا 40 واحد در هر لیتر سرم است (بخش مایع خون) و میزان طبیعی(SGPT)  ALT7 تا 65 واحد در هر لیتر سرم است.

 

 

 

 

بالارفتن میزان AST و ALT به چه معناست؟

(SGOT) AST و(SGPT)  ALT نشانگرهای حساس در انواع مختلف بیماری های کبدی هستند. اما سطح بالاتر از حد معمول این آنزیم های کبدی نباید به طور خودکار با آسیب کبدی برابر دانسته شود. آن ها ممکن است نشانه مشکلات کبدی باشند یا نباشند. تفسیر سطح بالای AST وALT بستگی به همه نشانه های بالینی دارد. بنابراین بهترین کار این است که این موارد توسط پزشک ارزیابی گردند. سطح دقیق این آنزیم ها دقیقاً به میزان آسیب کبدی و تشخیص بیماری، بستگی ندارد. بنابراین سطح دقیق (SGOT) AST و(SGPT)  ALT نمی تواند معین کننده درجه بیماری کبدی یا پیشگویی آن در آینده باشد. برای مثال بیماران با هپاتیت A ویروسی حاد ممکن است سطح بالایی از AST و ALT را نشان دهند (گاهگاهی هزاران واحد در لیتر). اما بیشتر بیماران با هپاتیت A ویروسی کاملاً بهبود می یابند بدون اینکه بیماری در وجود آنها باقی بماند. بر خلاف هپاتيت A ويروسي، بیماران دارای عفونت هپاتیت C مزمن بطور عادی فقط مقداري جزئی افزايش در سطح آنزیم های ALT و AST دارند. با این وجود بعضی از این بیماران ممکن است بیماری مزمنی از قبیل هپاتیت مزمن و سیروز کبد را تا آخر عمر به همراه داشته باشند.

 

 

 

 

چه بیماری های کبدی باعث ایجاد میزان غیر طبیعی آمینوترانسفرازها می شود؟

بالاترین میزان ALT و AST به علت مرگ گسترده سلول های کبدی (نکروز گسترده کبد) ایجاد می گردد. این حالت در شرایطی مانند هپاتیت A ویروسی حاد یا B و آسیب کبدی مشخص بر اثر سمیت ناشی از دوز بیش از حد استامینوفن، ایجاد می شود. این حالت همچنين در زمانی بوجود مي آيد که کبد بخاطر عدم حضور اکسیژن و مواد غذایی دچار شوک طولانی مدت می گردد. سطح سرمی ALT و AST در چنین شرایطی از 10 برابر حالت عادی تا هزاران واحد در لیتر متغیر است.

افزایش خفیف تا متوسط آنزیم های کبدی معمولاً اتفاق می افتد. آن ها معمولاً بصورت غیر قابل انتظار در آزمون هاي روتین خونی علی رغم سلامت فرد شناسایی می گردند. سطح ALT و  AST در چنین شرایطی معمولاً بین 2 برابر حالت عادی تا چندین صد واحد در لیتر متغیر است. معمولترین حالت افزایش خفیف تا متوسط آنزیم های کبدی، کبد چرب است. در ایالات متحده آمریکا شایع ترین علت ایجاد کبد چرب استفاده نابجا از الکل است. سایر دلایل کبد چرب شامل دیابت ملیتوس و چاقی هستند هپاتیت C مزمن هم چنین یکی از مهم ترین دلایل ایجاد افزایش خفیف تا متوسط آنزیم های کبدی است.

 

 

 

 

 

 

 

چه داروهایی باعث ایجاد سطح غیرطبیعی آمینوترانسفرازها می گردند؟

گروهی از داروها که می توانند باعث ایجاد سطح غیرطبیعی آنزیم ها گردند شامل موارد زیر هستند:

  • داروهایی که برای كاهش درد استفاده مي شوند مانند آسپرین، استامینوفنTynlenol، ایبوپروفن(motrin,Advil)، ناپروکسن(Narosyn)، دیکلوفناک (Voltaren) و فنیل بوتازون (Butazolidine)
  • داروهای ضد صرع شامل فنی توئین(Di lantin)، الرپروئیک اسید، کاربامازپین(Tegretol) و فنوباربیتال.
  • آنتی بیوتیک هایی مانند تتراسایکلین ها، سولفونامیدها، ایزونیازید(INH)، سولفا متوکسازول، تری متوپریم، نیتروفورانتوئین و ...
  • داروهای پایین آورنده کلسترول شامل استاتین ها(Lipitor,Pravachol,Mevacorو...) و نیاسین
  • داروهای ضد افسردگی شامل سه حلقه ای ها

سطح غیر طبیعی ایجاد شده آنزیم های کبدی معمولاً هفته ها و ماه ها پس از قطع دارو به حالت طبیعی باز می گردند.

 

 

 

 

 

موارد سطح غیر طبیعی آنزیم های کبدی چه هستند؟

نادرترین دلایل ایجاد غیر طبیعی آنزیم های کبدی در ایالات متحده آمریکا شامل هپاتیت B مزمن، هماکروماتوزیس، بیماری ویلسون، کمبود Alpha-1-antitrypsin، بیماری سلیاک، بیماری کرون، کولیت اولسراتیو و التهاب هپاتیت اتوایمون است.

هپاتیت B می تواند باعث ایجاد بیماری کبدی مزمن با تغییر غیر طبیعی مداوم در آنزیم های کبدی گردد، اگر چه این حالت به اندازه هپاتیت C معمول و شایع نيست.

هماکروماتوزیس اختلالی ژنتیکی است که در آن جذب بیش از حد آهن اتفاق می افتد و همین امر منجر به تجمع آهن در کبد، التهاب، زخم و اسکار کبد می گردد.

بیماری ویلسون؛ بیماری ارثی بوده که به دلیل تجمع بیش از حد مس در بافت های مختلف از قبیل کبد و مغز ايجاد مي شود. وجود مس در کبد می تواند منجر به التهاب مزمن کبد شده در حالی که تجمع این عنصر در مغز منجر به مشکلات روانی و حرکتی می شود.

کمبود Alpha-1-antitrypsin اختلالی ارثی بوده که در آن کمبود glycoprotein (مجموعه پروتئین کربوهیدرات) که alpha-1-antitrypsin نامیده می شود منجر به بیماری ریوی مزمن(emphysema ) و بیماری کبدی می گردد.

التهاب کبد اتوایمون در نتیجه آسیب کبدی ایجاد می شود که به دلیل آنتی بادی های خود بدن و حمله آن به کبد صورت می پذیرد.

بیماری سلیاک بیماری مربوط به روده کوچک است که در آن بیمار به گلوتن حساسیت داشته و همین امر باعث ایجاد گاز، نفخ، اسهال و در موارد پیشرفته باعث سوء تغذیه می گردد. بیماران مبتلا به این بیماری هم چنین می توانند دارای سطوح غیرطبیعی آنزیم های ALT و  AST در خونشان باشند.

بیماری کرون و کولیت اولسراتیو در نتیجه التهاب مزمن روده ها ایجاد می گردد. در این بیماران التهاب کبد یا مجاری صفراوی (primary sclerosing cholangitis) نیز می تواند ایجاد گردد که در نتیجه آن تست های کبدی غیر طبیعی می شوند.

سطح غیر طبیعی آنزیم ها به ندرت می تواند یکی از نشانه های سرطان کبد باشد. سرطانی که از سلول های کبدی  ايجاد مي شود hepatocellularcarcinoma یا hepatoma نامیده می شود. سرطانی که از سایر ارگان ها (همانند کولون، پانکراس، معده و...) به کبد پخش می شود metastatic malignancies نامیده می شود.

 

 

 

 

 

ا

 

 

یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:4 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی
   
   

 باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می‌داده‌اند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده می‌شود.

برخی معتقدند ترانه ها یا دو بیتی‌های باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شده‌است دو قطعه و چند غزل و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی از آثار دیگر اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفاً و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است.

از خاندان و تحصیلات و زندگی بابا طاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست اما بنا به نوشته

راوندی در راحةالصدور، بابا طاهر در سال ۴۴۷ هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام او نیز قرار گرفته‌است. در یکی از دوبیتیهای مشهورش سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیده‌است. او پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافته‌است.

آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد[۴]. بنای مقبره بابا طاهر در گذشته چندین بار بازسازی شده‌است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بوده‌است. در دوران حکومت رضاشاهپهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزه‌ای رنگی مربوط به سده هفتم هجری بدست آمد که دارای کتیبه‌ای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شده‌است. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده‌است. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده است

خوشا آنانکه الله یارشان بی   بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند   بهشت جاودان بازارشان بی

***

دلم میل گل باغ ته دیره   درون سینه‌ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم   بوینم آلاله هم داغ ته دیره

***

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم   به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت   نشان روی زیبای ته وینم

***

غمم غم بی و همراز دلم غم   غمم همصحبت و همراز و همدم
غمت مهله که مو تنها نشینم   مریزا بارک الله مرحبا غم

***

غم و درد مو از عطار واپرس   درازی شب از بیمار واپرس
خلایق هر یکی صد بار پرسند   تو که جان و دلی یکبار واپرس

***

دلت ای سنگدل بر ما نسوجه   عجب نبود اگر خارا نسوجه
بسوجم تا بسوجانم دلت را   در آذر چوب تر تنها نسوجه

***

خوشا آندل که از غم بهره‌ور بی   بر آندل وای کز غم بی‌خبر بی
ته که هرگز نسوته دیلت از غم   کجا از سوته دیلانت خبر بی

***

یکی درد و یکی درمان پسندد   یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران   پسندم آنچه را جانان پسندد

***

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات   ته که نابرده‌ای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی   بیاران کی رسی هیهات هیهات

***

خدایا داد از این دل داد از این دل   نگشتم یک زمان من شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند   بر آرم من دو صد فریاد از این دل

***

دلا خوبان دل خونین پسندند   دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست   گروهی آن گروهی این پسندند

***

دلا پوشم ز عشقت جامه‌ی نیل   نهم داغ غمت چون لاله بر دیل
دم از مهرت زنم همچون دم صبح   وز آن دم تا دم صور سرافیل

***

بی ته اشکم ز مژگان تر آیو   بی ته نخل امیدم نی بر آیو
بی ته در کنج تنهایی شب و روز   نشینم تا که عمرم بر سر آیو

***

به والله و به بالله و به تالله   قسم بر آیه‌ی نصر من الله
که دست از دامنت من بر ندارم   اگر کشته شوم الحکم لله

***

دلی همچون دل نالان مو نه   غمی همچون غم هجران مو نه
اگر دریا اگر ابر بهاران   حریف دیده‌ی گریان مو نه

***

من آن مسکین تذروبی پرستم   من آن سوزنده شمع بی‌سرستم
نه کار آخرت کردم نه دنیا   یکی خشکیده نخل بی‌برستم

***

مکن کاری که پا بر سنگت آیو   جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خونند   تو وینی نامه‌ی خود ننگت آیو

***

غم عالم نصیب جان ما بی   بدور ما فراغت کیمیا بی
رسد آخر بدرمان درد هرکس   دل ما بی که دردش بیدوا بی

***

خوشا آنانکه هر شامان ته وینند   سخن با ته گرند با ته نشینند
مو که پایم نبی کایم ته وینم   بشم آنان بوینم که ته وینند

***

دو زلفانت گرم تار ربابم   چه میخواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری   چرا هر نیمه شو آیی بخوابم

***

بیا یک شو منور کن اطاقم   مهل در محنت و درد فراقم
به طاق جفت ابروی تو سوگند   که همجفت غمم تا از تو طاقم

***

دو چشمم درد چشمانت بچیناد   مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی   اگر گوشم شنید چشمم مبیناد

***

عزیزا کاسه‌ی چشمم سرایت   میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو   نشنید خار مژگانم بپایت

***

زدست دیده و دل هر دو فریاد   که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد   زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

***

بیته بالین سیه مار به چشمم   روج روشن شو تار به چشمم
بیته ای نو گل باغ امیدم   گلستان سربسر خار به چشمم

***

بیته یارب به بستان گل مرویاد   وگر روید کسش هرگز مبویاد
بیته هر گل به خنده لب گشاید   رخش از خون دل هرگز مشویاد

***

ته که می‌شی بمو چاره بیاموج   که این تاریک شوانرا چون کرم روج
کهی واجم که کی این روج آیو   کهی واجم که هرگز وا نه‌ای روج

***

بیا تا دست ازین عالم بداریم   بیا تا پای دل از گل برآریم
بیا تا بردباری پیشه سازیم   بیا تا تخم نیکوئی بکاریم

***

یکی برزیگرک نالان درین دشت   بخون دیدگان آلاله می‌کشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا   بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت

***

درخت غم بجانم کرده ریشه   بدرگاه خدا نالم همیشه
رفیقان قدر یکدیگر بدانید   اجل سنگست و آدم مثل شیشه

***

اگر شیری اگر میری اگر مور   گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی بجان خویشتن کن   که مورانت نهند خوان و کنند سور

***

اگر دل دلبری دلبر کدامی   وگر دلبر دلی دل را چه نامی
دل و دلبر بهم آمیته وینم   ندانم دل که و دلبر کدامی

***

دلی نازک بسان شیشه دیرم   اگر آهی کشم اندیشه دیرم
سرشکم گر بود خونین عجب نیست   مو آن نخلم که در خون ریشه دیرم

***

گر آن نامهربانم مهربان بی   چرا از دیدگانم خون روان بی
اگر دلبر بمو دلدار می‌بو   چرا در تن مرا نه دل نه جان بی

***

چرا دایم بخوابی ای دل ای دل   ز غم در اضطرابی ای دل ای دل
بوره کنجی نشین شکر خدا کن   که شاید کام یابی ای دل ای دل

***

شب تار و بیابان پرورک بی   در این ره روشنایی کمترک بی
گر از دستت برآید پوست از تن   بیفکن تا که بارت کمترک بی

***

مو از قالوا بلی تشویش دیرم   گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد   مو از یاویلنا اندیش دیرم

***

جدا از رویت ای ماه دل افروز   نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصالت گر مرا گردد میسر   همه روزم شود چون عید نوروز

***

نسیمی کز بن آن کاکل آیو   مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش   سحر از بسترم بوی گل آیو

***

مو کز سوته دلانم چون ننالم   مو کز بی حاصلانم چون ننالم
بگل بلبل نشیند زار نالد   مو که دور از گلانم چون ننالم

***

چه خوش بی وصلت ای مه امشبک بی   مرا وصل تو آرام دلک بی
زمهرت ای مه شیرین چالاک   مدامم دست حسرت بر سرک بی

***

مسلسل زلف بر رخ ریته دیری   گل و سنبل بهم آمیته دیری
پریشان چون کری زلف دو تا را   بهر تاری دلی آویته دیری

***

اگر مستان هستیم از ته ایمان   وگر بی پا و دستیم از ته ایمان
اگر گبریم و ترسا ور مسلمان   بهر ملت که هستیم از ته ایمان

***

اگر آئی بجانت وانواجم   وگر نایی به هجرانت گداجم
ته هر دردی که داری بر دلم نه   بمیرم یا بسوجم یا بساجم

***

عاشق آن به که دایم در بلا بی   ایوب آسا به کرمان مبتلا بی
حسن آسا بدستش کاسه‌ی زهر   حسین آسا بدشت کربلا بی

***

نوای ناله غم اندوته ذونه   عیار قلب و خالص بوته ذونه
بیا سوته دلان با هم بنالیم   که قدر سوته دل دل سوته ذونه

***

مو آن بحرم که در ظرف آمدستم   چو نقطه بر سر حرف آمدستم
بهر الفی الف قدی بر آیو   الف قدم که در الف آمدستم

***

دلم از دست خوبان گیج و ویجه   مژه بر هم زنم خونابه ریجه
دل عاشق مثال چوب‌تر بی   سری سوجه سری خونابه ریجه

***

ز کشت خاطرم جز غم نروئی   ز باغم جز گل ماتم نروئی
ز صحرای دل بیحاصل مو   گیاه ناامیدی هم نروئی

***

سیه بختم که بختم واژگون بی   سیه روجم که روجم سرنگون بی
شدم آواره‌ی کوی محبت   زدست دل که یارب غرق خون بی

***

بیته یک شو دلم بی غم نمی‌بو   که آن دلبر دمی همدم نمی‌بو
هزاران رحمت حق باد بر غم   زمانی از دل ما کم نمی بو

***

مو ام آن آذرین مرغی که فی‌الحال   بسوجم عالم ار برهم زنم بال
مصور گر کشد نقشم به گلشن   بسوجه گلشن از تاثیر تمثال

***

ز عشقت آتشی در بوته دیرم   در آن آتش دل و جان سوته دیرم
سگت ار پا نهد بر چشم ای دوست   بمژگان خاک راهش رو ته دیرم

***

بدریای غمت دل غوطه‌ور بی   مرا داغ فراقت بر جگر بی
ز مژگان خدنگت خورده‌ام تیر   که هر دم سوج دل زان بیشتر بی

***

مدامم دل براه و دیده تر بی   شراب عیشم از خون جگر بی
ببویت زندگی یابم پس از مرگ   ترا گر بر سر خاکم گذر بی

***

گلی کشتم باین الوند دامان   آوش از دیده دادم صبح و شامان
چو روج آیو که بویش وا من آیو   برد بادش سر و سامان بسامان

***

دو چشمانت پیاله‌ی پر ز می بی   خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا   نمیدانم که فردای تو کی بی

***

قدم دایم ز بار غصه خم بی   چو مو محنت کشی در دهر کم بی
مو هرگز از غم آزادی ندیرم   دل بی طالع مو کوه غم بی

***

بشم واشم ازین عالم بدر شم   بشم از چین و ما چین دورتر شم
بشم از حاجیان حج بپرسم   که این دوری بسه یا دورتر شم

***

صدای چاوشان مردن آیو   بگوش آوازه‌ی جان کندن آیو
رفیقان میروند نوبت به نوبت   وای آن ساعت که نوبت وامن آیو

***

به قبرستان گذر کردم کم وبیش   بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته   نه دولتمند برده یک کفن بیش

***

دیم یک عندلیب خوشنوایی   که می‌نالید وقت صبحگاهی
بشاخ گلبنی با گل همی گفت   که یارا بی وفایی بی وفایی

***

به قبرستان گذر کردم صباحی   شنیدم ناله و افغان و آهی
شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت   که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی

***

هر آنکس مال و جاهش بیشتر بی   دلش از درد دنیا ریشتر بی
اگر بر سر نهی چون خسروان تاج   به شیرین جانت آخر نیشتر بی

***

هر آنکس عاشق است از جان نترسد   یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه   که گرگ از هی هی چوپان نترسد

***

هزاران دل بغارت برده ویشه   هزارانت دگر خون کرده ویشه
هزاران داغ ریش ار ویشم اشمرد   هنو نشمرده از اشمرده ویشه

***

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ   اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند   در آخر خاک راهی عاقبت هیچ

***

غم عشق تو کی بر هر سر آیو   همایی کی به هر بوم و بر آیو
زعشقت سرفرازان کامیابند   که خور اول به کهساران بر آیو

***

ته که نوشم نه‌ای نیشم چرایی   ته که یارم نه‌ای پیشم چرایی
ته که مرهم نه‌ای بر داغ ریشم   نمک پاش دل ریشم چرایی

***

بیته یکدم دلم خرم نمانی   اگر رویت بوینم غم نمانی
اگر درد دلم قسمت نمایند   دلی بی غم درین عالم نمانی

***

اگر یار مرا دیدی به خلوت   بگو ای بی‌وفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو   نخواهم دوخت تا روز قیامت

***

فلک نه همسری دارد نه هم کف   بخون ریزی دلش اصلا نگفت اف
همیشه شیوه‌ی کارش همینه   چراغ دودمانیرا کند پف

***

فلک در قصد آزارم چرایی   گلم گر نیستی خارم چرایی
ته که باری ز دوشم بر نداری   میان بار سربارم چرایی

***

     
جمعه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:34 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 

سینه پهلو، پنومونی (به انگلیسی: Pneumonia)‏ یا ذات‌الریه نوعی پولمونیت و التهاب حاد همراه ترشح در پارانشیم ریه و به ویژه حباب‌چه‌های هوایی است. این بیماری عفونی معمولاً بر اثر آلودگی به باکتری‌ها، ویروس‌ها، قارچ‌ها، انگل‌ها و یا صدمات شیمیایی و فیزیکی ریه ایجاد می‌شود سرفه، درد در ناحیه سینه، تب و دشواری ِ تنفس مهمترین علامت‌های ذات الریه هستند. در تشخیص بیماری رادیوگرافی و آزمایش خلط کمک کننده‌است و درمان آن بسته به علت بیماری متفاوت است. ذات الریه باکتریایی با آنتی‌بیوتیک درمان می‌شود.

سینه‌پهلو یک بیماری شایع است، در تمام گروه‌های سنی ممکن است رخ دهد و یکی از علل اصلی مرگ در سالمندان و نوزادان است. سازمان بهداشت جهانی برآورد کرده‌است که یک‌سوم مرگ‌ومیر نوزادان زیر یک‌سال ناشی از ذات‌الریه است. بهبودی بستگی به نوع بیماری، انتخاب روش درمانی مناسب و سلامت جسمی شخص دارد.

 

علائم

سرفه‌هایی با خلط و بزاق سبز یا زرد رنگ، تب بالا و لرزش به همراه احساس سرما مهمترین علائم ابتلا به سینه‌پهلو هستند. تنفس کوتاه و بریده و درد در ناحیه سینه که با سرفه یا تنفس عمیق تشدید می‌شود از دیگر علائم شایع هستند. مبتلایان به سینه‌پهلو ممکن است سردرد، سرفه‌های خونی و پوست عرق کرده و رنگ پریده‌ای داشته باشند.

کاهش اشتها، کوفتگی، حالت تهوع، استفراغ، خُلق برگشته و درد مفاصل یا عضلات از علائم احتمالی دیگر هستند.

انواع کمیاب سینه‌پهلو ممکن است با علائم متفاوتی ظهور کنند. برای مثال سینه‌پهلو ناشی از لژیونلا ممکن است درد شکم و اسهال را موجب شود و سینه‌پهلو ناشی از توبرکلوسیس ممکن است فقط به عرق کردن شبانه و کاهش وزن بینجامد.هر یک از عوامل ممکن است در نوزادان مبتلا نیز بروز کند اما سینه‌پهلو نوزادان در بیشتر موارد تنها با خواب‌آلودگی و کاهش اشتها مشخص می‌شود.

تشخیص بالینی سینه‌پهلو با تب بالای بدن (و در مواردی کاهش دمای بدن)، افزایش تعداد تنفس، سرفه، درد قفسه سینه، دشواری تنفس، کاهش فشار خون، افزایش ضربان قلب و کاهش میزان اکسیژن خون ممکن است.

انواع

سینه‌پهلو به دو نوع کلی سینه‌پهلو کسب شده از جامعه و سینه‌پهلو بیمارستانی تقسیم می‌شود. تفاوت سینه‌پهلو نوع دوم این است که در این سینه‌پهلو احتمال اینکه عامل بیماری از میکروب‌های مقاوم به آنتی‌بیوتیک و یا باکتری‌های صعب العلاج مانند پسودومونا باشد، بیشتر است.

درمان

سینه پهلو در بیشتر موارد بدون بستری شدن قابل درمان است. آنتی‌بیوتیک خوراکی، استراحت و نوشیدن مایعات معمولاً برای درمان کامل کافی است. با این‌حال در برخی افراد باعث دشواری شدید در تنفس می‌شود و مراقبت‌های بیشتری ضرورت می‌یابد. اشخاص دارای بیماری‌های تنفسی پیشین و سالخوردگان در معرض خطر بیشتر هستند.

آنتی‌بیوتیک‌ها برای درمان سینه‌پهلو ناشی از باکتری که معمول‌ترین نوع سینه‌پهلو است، تجویز می‌شوند. در بریتانیاآموکسی سیلین و اریترومایسین یا کلاریترومایسن معمول‌ترین آنتی‌بیوتیک‌ها هستند اما در آمریکای شمالی با شیوع انواع غیرعادی سینه‌پهلو آزیترومایسین، کلاریترومایسین و فلوروکینولون‌ها جای آموکسی سیلین را گرفته‌اند. طول دوره درمانی به طور سنتی یک هفته تا ۱۰ روز است. اما برخی تحقیقات نشان می‌دهد که دوره‌های کوتاه‌تر آزیترومایسین (حداقل پنج روز) نیز کفایت می‌کند.

شیوع

در بریتانیا سالانه به‌طور میانگین ۶ نفر از هر ۱۰۰۰ نفر گروه سنی ۱۸ تا ۳۹ سال به سینه‌پهلو مبتلا می‌شوند. این رقم در گروه سنی بالای ۷۵ سال به ۷۵ نفر می‌رسد. احتمال مرگ بر اثر این بیماری در بریتانیا حدود ۵ تا ۱۰٪ است.

ذات الریه در فصل سرما شیوع بیشتری دارد و به طور کلی مردان را بیشتر از زنان مبتلا می‌کند و در سیاه‌پوستان شایعتر است. شیوع کمتر ذات الریه در سفیدپوستان ناشی از توانایی بیشتر پوست برای ساختن ویتامین دی از نور خورشید است. ابتلا به بیماری‌های چون اسکلروز جانبی آمیوتروفیک و آلزایمر و نفخ، کشیدن سیگار، اعتیاد به الکل، ضعف سیستم ایمنی و بستری بودن -به هر علتی- ریسک ابتلا را افزایش می‌دهند. 

 


















یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:1 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

وظايف ستون فقرات عبارتند از :

 

 انتقال وزن سر، گردن، اندام فوقانی و تنه به لگن  

ايجاد کانالی جهت حفاظت از نخاع يا مغز الحرام

ايجاد قفسه ای محکم و استخوانی به کمک دنده ها و استخوان جناغ جهت حفاظت از قلب و ريه ها تکيه گاهی جهت عضلات تنه و تعدادی از عضلات اندام فوقانی و تحتانی ايجاد هماهنگی بين اعضاء و اندام های بدن

اصطلاح ديسك كمر چیست و آيا اين اصطلاح رايج درست است؟
 هر انسان معمولاً 26 مهره در ستون فقرات خود دارد. مهره ها بوسيله صفحات انعطاف پذيري به نام ديسك بين مهره اي از يكديگر جدا مي شوند.
اگر بنا به دلايلي ديسك از قسمت عقبي خود دچار بيرون زدگي يا فتق شود، اين قسمت بيرون زده روي نخاع يا رشته هاي نخاع فشار وارد مي كند و سبب بروز درد در ناحيه كمر با انتشار به پاها مي شود.
مردم به اصطلاح به اين بيماري ديسك كمر مي گويند كه البته اصطلاح درست آن فتق ديسك كمري مي باشد. اين بيماري، بيماري سياتيك نيز خوانده مي شود.

 

 



علت ايجاد فتق ديسك چيست؟ و از نظر پاتولوژي چه اتفاقي مي افتد؟

 

- از حدود 15 سالگي به بعد ديسك بين مهره اي دچار تغييراتي مي شود كه اجتناب ناپذير است. اين تغييرات به كاهش ميزان آب موجود در ديسك و كاهش انعطاف پذيري آن منجر مي شود. اين تغييرات در برخي افراد زودتر بروز مي كند و در برخي ديرتر ديده مي شود. در صورت وارد آمدن فشار نامناسب به ديسك فرسوده، قسمت پشتي ديسك دچار فتق يا بيرون زدگي مي شود و اين بيرون زدگي روي نخاع يا رشته هاي آن فشار واردميكند.

 

فتق ديسك ممكن است در ناحيه گردن، پشت يا كمر ايجاد شود. اگر فتق در ناحيه گردن باشد، بيمار دچار درد در ناحيه گردن و شانه و بازو مي شود. اگر فشار روي نخاع زياد باشد، بيمار علايمي نظير گزگز و مورمور، بي حسي، سرد يا گرم شدن، احساس ضعف و درد در ناحيه ساعد، كف دست و انگشتان پيدا مي كند..

 

 

 


 

فتق ديسك در ناحيه كمري، سبب بروز درد در ناحيه كمر و باسن و پشت يا جلوي ران مي شود. اگر فشار روي رشته هاي نخاعي زياد باشد، بيمار از ناحيه زانو به پايين علايمي نظير درد، بي حسي، گزگز و مورمور، احساس سردي يا گرمي، گرفتگي مكرر عضلاني، ضعف يا لاغر شدن را تجربه مي كند، بيماري كه دچار ديسك كمري است نمي تواند براحتي خم شود و هنگام خم شدن احساس مي كند كه رگي در پشت زانويش كشيدگي پيدا مي كند. درد بيمار با سرفه زدن تشديد مي شود.
گاهي بيماران فقط از وجود گزگز و مور مور يا ضعف يا درد در ناحيه ساق، مچ پا يا انگشتان پاي خود شاكي هستند و كمر آنها اصلاً درد ندارد. براي بيشتر اين بيماران پذيرش اينكه مشكلات آنها به علت وجود بيماري در ناحيه كمر است،خيلي سخت است.

فتق ديسك چه درمانهايي دارد؟

- درمان براساس پیشرفت بيماري فرق مي كند. در موارد شديد كه بيرون زدگي ديسك بزرگ است و سبب فلج اندامهاي تحتاني و يا بي اختياري در دفع ادرار يا مدفوع مي شود، جراحي بايد به سرعت انجام شود. در مواردي كه با فتق ديسك فلج مختصري ايجاد شده است، اما بتدريج ميزان فلج رو به افزايش است نيز بايد فوري جراحي صورت بگيرد. در ساير موارد معمولاً به بيمار به مدت يك هفته تا 10 روز استراحت نسبي توصيه مي شود.
طي اين مدت بيمار بايد از نشستن حتي الامكان پرهيز كند و از خم و راست شدن و برداشتن اشياي سنگين يا رانندگي نيز دوري نمايد. معمولاً طي اين مدت به بيمار داروهاي مسكن و ضد التهاب غیر استروئیدی مانند : دیکلوفناک - ناپروکسن- پیروکسیکام -و یا کورتیکواستروئیدها : بتامتازون - متیل پردنیزولون  تجويز مي شود. اغلب بيماران طي اين مدت 10 روزه، بهبود قابل توجهي پيدا مي كنند. مي توان بعد از  10  تا  14 روز از زمان شروع بيماري، براي بيمار ورزشهاي مخصوصي را تجويز نمود كه آب درماني و راه رفتن در آب در قسمت كم عمق استخر مي باشد و نيز نرمشهاي كششي براي عضلات كمر و شكم نيز مفيد است
اگر 4 تا 6 هفته از درمان بيمار مبتلا به فتق ديسك كمري بگذرد و بيمار همچنان درد شديدي بخصوص در پاها احساس كند يا فلج خفيف، اما پايداري در اندام تحتاني وجود داشته باشد به طوري كه بيمار نتواند فعاليتهاي روزمره خود را بخوبي انجام دهد، انجام جراحي توصيه مي شود.
 

راه‌هاي تشخيص بيرون زدگي يا پارگي ديسک کمر کدام است؟   

MRI بهترين روش تشخيص مي‌باشد. با دستگاه MRI نه تنها سطح در رفتگي ديسک، بلکه ميزان در رفتگي و ميزان فشار وارده به عصب را نيز مي‌توان اندازه‌گيري کرد و مجموعه‌ي اعمال بالا به پزشک نشان مي‌دهد که آيا بيمار نياز به عمل جراحي دارد يا نه، و آيا بيمار با روش‌هاي درماني غير تهاجمي مانند فيزيوتراپي و دارو درماني قابل درمان است يا خير.

عمل جراحي فتق ديسك چه عوارض احتمالي در بيمار دارد؟

به طور كلي هيچ عمل جراحي بدون عارضه نمي باشد. اگر شدت بيماري در حدي باشد كه نياز به جراحي داشته باشد و جراح تبحر كافي داشته باشد. احتمال بروز عوارض پس از عمل جراحي خيلي ناچيز است..
عوارض عبارتند از: 1- عفونت 2- چسبندگي اطراف رشته هاي نخاع 3- قطع رشته هاي نخاع در حين عمل 4- آزاد سازي ناقص رشته هاي نخاع حين عمل
اگر اين عوارض بروز كند، ممكن است بيمار بعد از عمل احساس بهبود پيدا نكند يا در موارد نادر، احساس كند درد و ضعف بيشتري پيدا كرده است

 

چه توصيه هايي به افراد داريد؟
 
فتق ديسك كمر بيماري نيست كه به طور كامل قابل پيشگيري باشد، اما بهتر است تمام افراد سالم از برداشتن و جا به جا كردن اشياي سنگين پرهيز كنند. انجام حركات ورزشي نيز مي تواند احتمال بروز بيماري فتق ديسك را كاهش دهد..
بهترين توصيه اين است كه پيش‌گيري بهتر از درمان مي‌باشد. پس در مرحله اول بايد سعي كنيم كه اصلا مبتلا به اين بيماري نشويم. مي‌بايستي در اين ارتباط تمام مواردي كه باعث پيش‌گيري از ايجاد اين بيماري مي‌شود را رعايت كنيم؛ از جمله ورزش كردن، كاهش وزن، عدم بلند كردن اجسام سنگين و هول دادن اجسامي مانند اتومبيل يا بلند كردن اتومبيل..
ورزش ملايم روزانه داشته باشيم تا بدنمان هميشه در فرم ايده‌ال قرار گيرد و عضلات وضعيت طبيعي را حفظ نمايند و استخوان‌ها دچار پوكي نشوند.. همچنين بايد تغذيه مناسبي داشته باشيم


از ابتدا تو بودئ در انتها توماندئ

ا

 

 

شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:15 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

با آغاز فصل سرما بيماري سينوزيت در بين بسياري از افرادي كه خصوصا در شهرهاي آلوده زندگي مي كنند افزايش مي يابد براي آشنايي بيشتر با اين بيماري خبرگزاري دانشجويان ايران واحد علوم پزشكي تهران گفتگويي با دكتر هبت الدين برقعي، متخصص و مديرگروه بيماريهاي گوش و حلق و بيني دانشگاه علوم پزشكي تهران انجام داده است است كه در ذيل مي خوانيد.

 

سينوزيت چيست و چند نوع دارد؟
سينوزيت يعني التهاب مخاط حفره هاي هواي منضم به حفرات بيني كه اين سينوسها به چهار گروه تقسيم مي شوند. سينوسهاي فكي كه در گونه ها در استخوان فك فوقاني دوطرف قرار دارند سينوسهاي اتموئيدي يا بهتر بگوييم سلولهاي اتموئيد كه به صورت كندوي عسل در بالا و داخل سينوسهاي فكي و در قسمت داخلي حفرات كاسه چشم و در زير پيشاني قرار دارد. سينوس پيشاني كه در ضخامت استخوان پيشاني قرار گرفته و بالاخره سينوس پروانه اي كه در تنه استخوان شب پره اي قرار گرفته است. اين سينوسها يا حفرات بيني منضم به وسيله سوراخ بيني يا مجرايي به حفرات بيني باز مي شوند و در حالات طبيعي به صورت فضاهاي هوادار هستند كه اگر به هر دليلي اين سوراخها يا مجراها بسته شود و ديگر هوا نتواند به اين سينوسها وارد و تبادل پيدا كند و به دنبال آن ميكروبها وارد سينوس شوند سينوزيت ايجاد مي شود. بنابراين بسته به اينكه كدام يك از سينوسها درگير شده باشند نام آنها نيز به نام سينوزيت فكي، سينوزيت اتموئيدي يا اتموئيديت، سينوزيت پيشاني و سينوزيت پروانه اي يا شب پره اي متفاوت است. سينوزيت مي تواند هر كدام از سينوسها را بطور مجزا يا همراه يك يا همه سينوسها درگير كرده باشد به اين ترتيب در مواقع تشديد مي تواند تمام سينوسهاي فوق الذكر درگير شوند و پان سينوزيت ايجاد شود. بسته به روند عفونت، سينوزيتها مي توانند به صورت حاد با علامت برجسته و مشخص و يا به صورت كند و تدريجي و مزمن تقسيم بندي شوند.


بيمار سينوزيتي با چه علائمي مراجعه مي كند؟
بسته به نوع حاد يا مزمن بودن سينوزيت نحوه شكايت بيماران متفاوت است. درنوع حاد علائم عفوني مانند تب، بي حالي، درد شديد و به نسبه مشخص برحسب اينكه مربوط به كدام يك از سينوسها باشد جايگاهش در نواحي گونه، پيشاني، اطراف چشم ها و يا گوشه بيني و بالاخره در وسط سر متفاوت است. بروز اين علائم معمولاً به دنبال سرماخوردگي ها شايع تر است. غير از تب و لرز، گرفتگي بيني و ترشح بيني از علائم مشخص است. در سينوزيت مزمن برخلاف تصور عمومي درد مشخصي وجود ندارد و تنها احساس سنگيني در سر و صورت به خصوص با خم كردن سر به پايين مشخص مي شود. گرفتگي بيني، ترشح پشت حلق و گاهش ترشح از بيني از علائم سينوزيت مزمن است. سينوزيت مزمن بسيار شايع تر و فراوان تر از سينوزيت حاد است و برخلاف تصور عموم سردرد در اين نوع سينوزيت شايع نيست. همانطور كه گفتيم معمولاً سينوزيتها مانند سرماخوردگي ها كه ويروسي يا ميكروبي هستند تظاهر مي كنند و به ندرت قارچ ها محصول پيدايش سينوزيت مي باشند. در كشورهايي كه زمينه آلرژي در آنها وجود دارد شانس ابتلا به سينوزيت بيشتر است. سينوزيت فكي به دنبال كشيدن دندانهاي آسياي كوچك به علت مجاورت ريشه اين دندانها با سينوسها پيدا مي شود. از علل ديگر پيدايش سينوزيت، شنا كردن به خصوص شيرجه در استخرها است كه با مكانيسم خاصي از آب آلوده در سينوسها تجمع پيدا مي كند و باعث عفونت مي شود. در كسانيكه در محيط هاي آلوده به مواد شيميايي كار مي كنند به نحوي كه بخار مواد شيميايي در تماس با بيني كارگران است سينوزيت شايع تر است. افرادي كه در كارخانه هاي چوب بري كار مي كنند و با گرد و غبار چوب سر و كار دارند سينوزيت در آنها ايجاد مي شود همچنين سيگار مستعد كننده سينوزيت است. در بزرگسالان سينوزيت فكي و در كودكان سينوزيت اتموئيدي شايع تر است.
سينوزيتها چه عوارضي مي توانند ايجاد كنند؟
به خاطر مجاورت سينوسها با كره چشم از يك طرف و با حفره هاي قدامي مغز از طرف ديگر عارضه سينوزيت به صورت عوارض عفوني در داخل اين ساختمانها ايجاد مي شود. در كودكان اتموئيدي مي‌تواند به عوارض چشمي و حتي كوري منجر شود. همچنين سينوزيت داخل جمجمه‌اي به صورت مننژيت يا آبسه مغز ايجاد مي‌شود كه در حال حاضر به علت وجود آنتي‌بيوتيك‌هاي مختلف اين عوارض بسيار كم شده است. درمان سينوزيت‌ها با تجويز پزشك معالج مبتني بر آنتي‌بيوتيك‌هاست  مانند Co-Amoxiclave- Ciprofloxacine-Cefiximeكه بر حسب حاد يا مزمن بودن بيماري و همچنين بر حسب نوع سينوزيت متفاوت است. از مسكن‌ها، داروهاي ضد آلرژي و داروهاي ضد التهابي به عنوان درمان‌هاي كمكي استفاده مي‌شود. استفاده از بخور مي‌تواند در گرم كردن سينوس‌ها و ايجاد پرخوني در مخاط سينوس‌ها كمك كند.

 

در سينوس‌هاي مزمن نيز استفاده از سرم نمكي به عنوان شستشوي بيني، ترشحات را محدود كرده و به درمان كمك مي‌كند. استفاده از قطره‌هاي بيني بايد مصرفشان محدود شود و تنها در نوع حاد نيز به دليل اثرات سوئي كه دارند تنها به مدت كوتاه چند روزه مي‌توان استفاده كرد. افرادي به دليل گرفتگي بيني به صورت اعتياد‌آور عادت به مصرف قطره‌هاي باز كننده بيني دارند كه اين عادت بايد با مراجعه به پزشك بر طرف شود تا فرد دچار عوارض مصرف طولاني قطره‌ها نشود. از نكات مهم در سينوزيت برخورد جريان هواي سرد در زمستان يا برخورد هواي سرد كولر در تابستان با افراد است كه مي‌تواند زمينه را براي پيدايش سينوزيت به خصوص براي افرادي كه مستعد اين بيماري هستند تشديد كند.
چه بيماري‌هاي ديگري مي‌تواند در پيدايش سينوزيت دخيل باشند؟
پليپ‌هاي بيني، انحراف تيغه بيني، ضربه‌هاي سر و صورت كه باعث شكستگي در جدار استخواني سينوس‌ها شود، تومورهاي خوش‌خيم يا ب
دخيم مي‌توانند باعث ايجاد سينوزيت شوند.

  

سیستم ایمنی، عامل دفاعی بدن در برابر عوامل بیماری زاست. وقتی یک عامل بیگانه وارد بدن می شود سیستم ایمنی فعال شده و از طریق سلولهای بیگانه خوار و هورمون های دفاعی ( پادتن )، آن را از بین می برد.

ما گاهی اوقات این نظم به هم می ریزد و سیستم ایمنی، برخی سلول های طبیعی بدن را به اشتباه، به عنوان یک عامل بیگانه تشخیص می دهد و مکانیسم های دفاعی را بر ضد آنها فعال می کند. به این بیماری ها، بیماری خود ایمنی یا اتوایمیون گفته می شود.

 

ما چطور این بیماری ها را بشناسیم؟

معمولا بیماری های خود ایمنی با علایمی چون احساس خستگی دائمی، تب خفیف و دردهای مفصلی همراه هستند. اما لازم نیست نگران شوید. این موارد علایم عمومی هستند و بروز آنها الزاما نشانه ابتلا به بیماری خود ایمنی نیست. برای اطمینان فهرست علایم و علل زیر را چک کنید و در صورت مشکوک بودن، حتما به پزشک متخصص داخلی و یا فوق تخصص روماتولوژی مراجعه نمایید.

 

علایم : ظاهر شدن لکه سرخ رنگ به شکل بال پروانه روی ناحیه بینی و گونه ها، ورم مفاصل، بروز حساسیت پوستی در برابر اشعه افتاب، ضایعات پوستی در نواحی مختلف بدن، ریزش مو

لوپوس ( دراین بیماری، سیستم ایمنی به بافت های مختلف بدن از جمله پوست، عضلات، مفاصل و ... حمله می کند. این بیماری در خانم ها 9 برابر بیشتر از آقایان دیده می شود.)

لوپوس چیست؟

لوپوس بیماری سیستم ایمنی بدن است که میتواند قسمتهای مختلفی از بدن رادرگیر کند، شامل : پوست،مفاصل ، قلب ، ریه ، خون،کلیه ها و مغز.

بیمارى لوپوس اریتماتوى منتشر SLE که به اختصار لوپوس نامیده میشود از دسته بیمارى هاى خود ایمنى است . لغت   " منتشر " بدین معنى است که این بیمارى قادر است قسمت هایى از بدن را درگیر سازد ." اریتماتو " به معنى قرمز رنگ است که بخاطر هاله قرمز رنگ روى پوست گونه ها به این نام گذاشته شده است .
سیستم ایمنی بدن به صورت طبیعی،آنتی بادیهایی* دارد که این آنتی بادی ها علیه ویروس ها ودیگر مواد خارجی عمل میکنند.این موادخارجی درواقع بعنوان آنتی ژن * عمل می کنند و اختلالات سیستم ایمنی بدن راسبب می شوند دربیماری لوپوس درواقع سیستم ایمنی نمی تواند فرقی بین ماده خارجی و سلول ها و بافت خود بدن بگذارد،درنتیجه به بافت خودی حمله می کند . این روند دلیل التهاب و درد و صدمه، در قسمتهای مختلف بدن است .

کلمهء " لوپوس" که در زبان لاتین به معنى گرگ است ، در قرن هیجدهم براى توصیف تظاهرات پوستى گوناگون لوپوس بکار برده شد،  به این علت که هاله قرمز رنگ روى گونه ها ظاهرى شبیه به محل گاز گرفتگى گرگ ایجاد میکند .

علائم شایع این بیماران درد و تورم مفصلی است که بیشتر مفاصل کوچک درگیر می‌شوند. این دردها ممکن است مداوم و یا گذرا باشند. در کنار این دردها ضایعات پوستی در بیماران ایجاد می‌شود به این صورت که بیماران وقتی در معرض نور خورشید قرار می‌گیرند، پوست صورتشان قرمز رنگ می‌شودوضایعات شبیه بال پروانه ممکن است روی گونه‌ها و پل بینی ایجاد شود. زخم‌هایی هم در دهان این بیماران ایجاد می‌شود، علاوه بر اینکه این بیماری همراه با ریزش مو هم هست. علائم خستگی، تب با علت نامشخص و کاهش وزن هم ممکن است در این افراد ایجاد می‌شود.

 

انواع لوپوس

  • چهار نوع لوپوس داریم :


1. پوستی Discoid Lupus Erythematosus  )DLE) یک بیمارى مزمن پوستى است که در صد کمى از آنها مبتلا به SLE  نیز هستند و بقیه فقط مشکل پوستى دارند.


2. لوپوس منتشر Systemic ( در بالاى صفحه توضیح دادیم ).


3. دارو یی Drug – Induced : بیمارى است با علائم مشابه لوپوس که در اثر مصرف بعضى داروها ایجاد میگردد و با قطع (تذکر: قطع این بعضى از داروها باید توسط پزشک باشد ) دارو بر طرف میشود. در این بیمارى آنتى بادیهایى تولید میشود که بجاى عمل کردن بر علیه باکتریها ، بر علیه سلولهاى بدن فرد وارد عمل میشوند . حاصل عملکرد آنتى بادیها بر علیه سلولهاى بدن تولید کمپلکس هاى ایمنى است که با گردش در جریان خون و رسوب در بافت هاى مختلف سبب تخریب بافت ها میگردند.

اگر چه لوپوس یک بیمارى چند ارگانى ( مولتى سیستم ) است که ارگان هاى مختلف بدن را میتواند درگیر سازد ، بیشتر بیماران به فرم هاى شدید بیمارى مبتلا نمیشوند.

سیر بیمارى به صورت دوره هاى عود و بهبود میباشد . درگیرى شدید ارگان هاى حیاتى ( کلیه ، قلب ، ریه ، مغز )  نادر  است و بیشتر بیماران زندگى عادى خواهند داشت .


4. نوزادی – جنینی Neonatal Lupus:  یک بیمارى نادر است که نوزادان به ان مبتلا میشوند و با علائم پوستى ، قلبى و کاهش پلاکت هاى خون تظاهر میکند .

 

بیماران  مبتلا به لوپوس به مطلب زیر توجه بیشترى کنند که :

لوپوس یک بیماری خود ایمن مزمن و جزء دسته بیماری‌های روماتولوژیکی است. در این بیماری سیستم ایمنی با علت نامشخصی علیه خود بدن فعال می‌شود.همچنین اکثر بیماران لوپوس درگیری‌های ارگانیک خفیفی دارند و اطلاع‌رسانی به آنها در مورد اینکه ممکن است ارگان‌های مهم‌شان هم درگیر شوند، مهم است. البته نه از این نظر که فکر کنند به این مشکل مبتلا می‌شوند بلکه از این نظر که به فکر باشند اگر علامتی داشتند، زودتر به پزشک مراجعه کنند و ارتباط نزدیکی با پزشک داشته باشند تا بیماری‌شان به مرحله غیرقابل درمانی نرسد. در سال‌های گذشته طول عمر بیماران خیلی کمتر بود ولی الان اگر بیماری خوب تشخیص داده و یا درمان شود بیمار طول عمر خوب و طبیعى دارد .

 

توضیح آنتى بادى و آنتى ژن:

*آنتى بادى ( پادتن): نوع خاصى از پروتئین خون که در بافت لنفویید در پاسخ به حضور آنتى ژن( پادگن) خاصى تولید میشود و درپلاسما به گردش در میاید تابه پادگن (آنتى ژن) حمله ور شودو آن را بى  زیان وضرر سازد. تولید پادتن هاى ( آنتى بادى هاى )ویژه در برابر آنتى ژن هاى متنوعى چون باکترى هاى مهاجم ، دانه هاى گرده ى استنشاق شده و گویچه هاى سرخ بیگانه ، هم مبناى ایمنى و هم آلرژىاست . رد بافت یا اندام به دنبال پیوند زدن نیز ناشى از تشکیل آنتى بادى است . از لحاظ شیمیایى ، آنتى بادى ها پروتئین هایى از نوع گلوبولین هستند ؛ آنها را طبق ساختار و کارکردشان رده بندى میکنند( ایمونوگلوبولین ).

* آنتى ژن ( پادگن ) : هر ماده یى که بدن آن را بیگانه یا بالقوه خطرناک تلقى کند و بر ضد آن پادتن( آنتى بادى)  بسازد . آنتى ژن ها معمولا پروتئین هستند ، ولى مواد ساده ، حتى فلزات ،ممکن است با پروتئین هاى بدن ترکیب شده آنها را تغییر دهند و آنتى ژن شوند.

 

 

نکته مهم :

 

 

ازآنجائیکه بعضی از درمانها سبب عوارض جانبی می شوند،مهم است که به پزشک هر گونه علامتی را اطلاع دهید و همچنین مهم است که بدون اجازۀ پزشک مصرف دارو هایتان  را قطع نکرده یا تغییر ندهید و یا خود سرانه دارویى را شروع نکنید .

 

پس مهم این است که بیمار به پزشک اعتماد کند و بداند که پزشک تمامی عوارض این بیماری و عوارض درمان ها را می‌داند. 

 

 

بیماران مبتلا به نفریت لوپوسى " لوپوس با درگیرىکلیه  "  بایستى جداً  از مصرف خودسرانه انواع مسکن ها جهت پیشگیرى از نارسایى کلیه پرهیز نمایند .

 

 

بیماران با داشتن اطلاعات مفید از بیماری خود و پیگیری منظم  زیر نظر پزشک معالج خود میتوانند  زندگی ای همانند افراد سالم

 

داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند .  

 

 توجه داشته باشید :
تشخیص بیماری لوپوس سخت است و از شخصی به شخص دیگر فرق می کند و دوران خاموشی و بیداری دارد و علائم آن می تواند تقلیدی از بیماری های دیگر باشد .
خیلی مهم است که علائم لوپوس رابدانید و آگاه باشید که در خطر ابتلا به این بیماری قرار دارید یا نه.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که به دلیل پیشرفت در تشخیص زودهنگام ومدیریت صحیح در کنترل بیماری ، بیشتر بیماران زندگی معمولی راادامه می دهند.

    از آنجا که بیمارى لوپوس یک بیمارى خودایمن و مزمن مى باشد و دوره هاى فعالیت بیمارى درافراد بیمار مبتلا به لوپوس یکسان نیست ، آگاهى بیمار و اطرافیان او از چگونگى روند بیمارى به بهتر شدن زندگى بیمار و سودمند تر شدن پیامد درمان ها کمک ارزنده اى مى نماید . آشنایى بیماران درگیر با بیمارى لوپوس، با یکدیگر  و در میان گذاردن آگاهى ها و دستاوردهاى هر یک از آنان بایکدیگر در بهبود زندگى آنان کمک شایانى است  وهمینطور اطمینان از اینکه در صورت دریافت درمان کامل و موثر ، میتوانند مانند افراد سالم ، زندگى معمولى خود را داشته باشند .

 

10 سئوال مهم که باید از پزشک خود بپرسید :

 

1- آیا مصرف همه داروها براى من مجاز است یا دارویى هست که سبب شعله ور شدن بیمارى من شود ؟

 

2- چه وضعیت هایى مى توانند سبب تشدید بیمارى ام شوند ؟

 

3- آیا این بیمارى به هیچ یک از قسمت هاى بدن من آسیبى وارد کرده است یا نه؟

 

4- آیا لازم است من تست سنجش تراکم استخوان انجام دهم؟

 

5- آیا مصرف کلسیم و سایر مکمل ها براى من ضرورى است ؟

 

6- عوارض احتمالى داروهایى که مصرف میکنم چیست ؟

 

7- چه مدت لازم است دارو مصرف کنم ؟

 

8- آیا من میتوانم باردار شوم ؟

 

9- چند وقت یکبار لازم است به پزشک مراجعه کنم ؟

10-چه تغییرى لازم است در شیوه زندگى خود ایجاد کنم ؟ 

داروهای مورد استفاده در درمان این بیماری شامل داروهای ضد التهای غیراستروئدی (مثل ایبوپروفن)، استروئیدها (پردنیوزلون)، دروهای تضعیف‌کننده سیستم ایمنی (مثل سایکلوفسفاماید، کلروکین و آزاتیوپرین) است.

سال‌های سال از همین داروها در درمان لوپوس استفاده می‌شد، اما به تازگی تحقیقات زیادی روی داروهای بیولوژیکی مثل ریتوکسی‌مب در حال انجام بود.

خبر مهمی که امروز منتشر شد، تأیید یک داروی تازه برای درمان لوپوس بود که بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای پیدا کرد. این دارو بعد از ۵۶ سال که خبری از کاربرد داروی تازه‌ای نبود، از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا FDA، مورد تأیید قرار گرفته است.

داروی تازه Benlysta یا belimumab نام دارد و در مورد بیمارانی استفاده می‌شود که همه داروهای معمول را استفاده کرده باشند و پاسخ درمانی مناسبی نداده باشند.

بلیمومب، به صورت داخل وریدی تجویز می‌شود و مهارکننده پروتئین تحریک‌کننده لنفوسیت‌های B است، به این ترتیب این دارو تعداد لنفوسیت‌های معیوبی را که باعث بیماری می‌شوند، کاهش می‌دهد.

البته نباید تصور کرد که داروی جدید در درمان بیماری معجزه می‌کند، تنها سی درصد بیماران از تجویز آن سود می‌برند و بهتر است دارو تنها در مورد بیمارانی که دچار مشکلات کلیوی یا مغزی ناشی از لوپوس شده‌اند، مورد استفاده قرار گیرد.

افزایش احتمال ابتلا به عفونت‌ها، یکی از عوارض بلیمومب است.

 

 

شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

زندگانی این دنیا جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سرای آخرت سرای زندگانی است


 

با فرارسیدن قیامت، که زندگی دنیا به پایان می‌رسد بشر در جهانی دیگر که جهان آخرت مشهور می‌باشد نوع دیگری از زندگی را تجربه می‌کند که این زندگی بر خلاف زندگی دنیایی فانی و زود گذرش، ابدی است و در آن پایان و مرگ امکان ندارد. اما سوال اینجاست که آیا زندگی دوباره بشر در عالم آخرت عین همین زندگی وی در همین دنیاست یا نه تفاوت دارد و اگر زندگی آخرتش با زندگی دنیویش متفاوت است، این تفاوتها تا چه حد است. البته لازم به یادآوری است که وجود تفاوت بین دنیا و آخرت به معنی جدایی کامل این دو نوع زندگی از هم نیست بلکه در جهان بینی اسلامی رابطه عمیقی بین این دو نوع زندگی وجود دارد در واقع جهان آخرت صورت تکامل یافته این دنیا می‌باشد و تفاوتهای آن دو در حد تفاوت مرتبه ناقص با مرتبه کامل یک موجود است مانند تفاوت یک میوه نارسیده با همان میوه رسیده، فلذا می‌بینیم که گویند دنیا مزرعه آخرت است یعنی جهان طبیعت در مسیر تکاملی خود به سوی هدف نهایی خودش، سرانجام به مرحله نهایی کمال خویش می‌رسد و چون در این مرحله به کمال رسیده تمام قید و بندهای محدود دنیا را پشت سرگذاشته و حقیقت و باطن هستی آشکار می‌گردد.

تفاوتها

در اینجا نگاهی گذرا به تفاوتهای دنیا خواهیم داشت تا تصویر درستی از زندگی آخرت را بدست آوریم که به ترتیب زیر است:

فناپذیری دنیا و جاودانگی آخرت

عمر دنیا هرچند هم طولانی باشد خلاصه با ظهور قیامت به پایان خود خواهد رسید در حالی که عمر آخرت، ابدی است و به خواست الهی هیچ گاه پایان نمی‌یابد، در آیات مختلفی به این حقیقت اشاره گردیده است از جمله در سوره اعلی آیات 16 و 17 چنین می‌خوانیم که "لیکن زندگی دنیا را بر می‌گزینند با آنکه آخرت نیکوتر و پایدارتر است". و در سوره نساء آیه 77 بیان شده که برخورداری از دنیا اندک می‌باشد و برای کسی که تقوا پیشه کرده آخرت بهتر است.

دنیا مقدمه و آخرت هدف

زندگی دنیا به عنوان مقدمه‌ای برای زندگی آخرت است در واقع ارزش دنیا تا این حد است که به عنوان یک راهی، ما را به آخرت می‌رساند و هدف از زندگی موقت این دنیا، آمادگی یافتن انسان در آن دنیا برای درک رحمت و نعمت الهی یا عذاب می‌باشد چنانکه در آیه 77 سوره نساء آمده برخورداری از دنیا اندک است و برای تقوا پیشگان آخرت بهتر است. براین اساس است که کسی که زندگی این دنیا را هدف خود قرار داده بسیار زیان کرده است.

خلوص نعمت و عذاب اخروی

به تجربه برای همه ماها ثابت شده است که در زندگیمان همواره لذت و رنج، شادی و درد با هم آمیخته است مثلا لذت خوردن غذای دلخواه، رنج تهیه آن را به همراه دارد، و لذت مادر شدن رنج مشکلات نه ماه بارداری را به همراه دارد اما در جهان آخرت چنین آمیختگی وجود ندارد در آنجا گروهی از بهشتیان از لذت نعمت خالص برخوردارند تا حدیکه کوچکترین رنجی بر آنها متصور نیست و در مقابل گرهی دیگر جز عذاب چیزی دیگری ندارند.

دنیا نظامی اجتماعی و آخرت نظامی فردی

زندگی دنیا، زندگی اجتماعی است و انسان موجودی اجتماعی است یعنی بدون دیگران نمی‌تواند نیازهایش را بطور کامل رفع کند، او همچنانکه در زندگی از نتیجه اعمال نیک دیگران برخوردار می‌باشد همینطور از پیامدهای نامطلوب خطاهای دیگران نیز ضرر می‌بیند. به همین جهت است که همواره آنها در سرنوشت اجتماع بطور مشترک سهیم هستند، اما در آخرت هرچند در کنار هم زندگی می‌کنند ولی اثری از روابط اجتماعی مانند دنیا خبری نیست. روابط خویشاوندی و پیوندهای اجتماعی نقش خود را از دست داده رنگ می‌بازند و طبق آیه 88 سوره شعرا "هیچ مال و فرزندی سود نمی‌دهد و هرکس به تنهایی مسئول اعمال خویش است و به تنهایی جزای آن را می‌بیند. یعنی نظام آخرت، نظام فردی است به خلاف نظام دنیا که نظام اجتماعی است.
تفاوت ماهوی دو دنیا
اینکه اساسا نظامی که بر جهان آخرت حاکم است با نظامی که بر این دنیا حاکم است تفاوت دارد چرا که دنیا محل تحول و تغییر است، در آن مرگ و حیات با هم وجود دارد اما جهان آخرت به کلی حیات است و زندگی، آخرت سرشار از شعور است و آگاهی برخلاف این دنیا. در واقع طبق آیات قرآنی زندگی حقیقی همان سرای آخرت می‌باشد. "سوره عنکبوت آیه 64"

 

تفاوت در پاداش و کیفر

می‌دانیم که پاداشها و کیفرهای دنیا امری قراردای است و بر این اساس است که در دو نظام حقوقی متفاوت یک جرم، مجازاتهای مختلفی دارد و همچنین علاوه بر آن، مجازات دنیایی به خاطر این است که از انجام کار خلاف مشابه آن جلوگیری گردد وهمچنین تنبیه خلافکار مدنظر است و اینکه یک نوع داوری برای کسانی است که حقشان ضایع گردیده اما جزای اعمال در آخرت، امری حقیقی است (نه قراردادی) که هیچ یک از اهداف یادشده در آن قابل تصور نیست. در دیدگاه اسلامی آنچه در آخرت به عنوان پاداش یا عذاب به انسان می‌رسد همان باطن اعمال انسان و نیت اوست که تجسم می‌یابد و به صورت عذاب یا نعمت در می‌آید که در آیات متعددی به این مطلب اشاره گردیده که" آیا جز آنچه می‌کردید سزا داده می شوید؟" چنانکه در آیه 10 سوره نساء صورت تجسم یافته مال یتیم را به ناحق خوردن، آتش می‌دانند و می‌فرماید"... کسانی که اموال یتیم را به ستم می‌خورند جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می‌برند".

تفاوتهای بین اهل دنیا و آخرت

البته علاه بر تفاوتهای اصلی بین دنیا و آخرت، تفاوتهایی نیز بین اهل دنیا و آخرت وجود دارد که بدین ترتیب است:
اهل دنیا کسانی هستند که بسیار می‌خندند و پرخوری می‌کنند و خوابشان زیاد است و خشمشان فراوان، همواره از دیگران طلبکارند و وقتی به کسی بدی می‌کنند عذر نمی‌طلبند و علاوه بر آن عذرپذیر نیز نیستند، در عبادت کسل و تنبل هستند و با اینکه می‌دانند مرگشان نزدیک است آرزوهای دور و درازی دارند، به محاسبه اعمال خود نمی‌رسند، زیاد حرف می‌زنند و نفعی به دیگرانت نمی‌خواهند، از خدا بسیار کم می‌ترسند و هنگام آسایش و رفاه شکرگذار نیستند و به هنگام مصیبت و بلا، صبور نمی‌باشند. کارهای خیر دیگران در پیششان کم است، ادعای چیزی را می کنند که نیستند و کارهای کوچک خود را بزرگ می‌شمارند و به عیب جویی مشغولند.

اما اهل آخرت کسانی هستند که خیلی زیاد حیاء و نجابت دارند و از روی برنامه عمل می‌کنند، نفعشان برای مردم فراوان است، صادقانه با دیگران برخورد می‌کنند، مردم از دستشان در امنیت هستند، سنجیده سخن می‌گویند و به محاسبه اعمال خود می‌پردازند و همواره به یاد خدا هستند و ترس از خدا بر دلشان حاکم است و در آغاز نعمت، حمد کنند و در پایانش شکر، پرخوری و پرگویی و اسراف ندارند و کسانی را که از آنها رویگردان هستند به سویشان می‌خوانند و مبارزه با نفس دارند.

 

 

  • منابع

  1. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 1 و 2، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها پاییز 78- چاپ دهم
  2. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 1 و 2 انتشارات سمت، چاپ چهاردهم 1376
  3. محمدتقی مصباح یزدی، راهیان کوی دوست ،شرح حدیث معراج، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم تابستان 1379
  4. محمد رجبی، انسان شناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تابستان 79

 

 

 

میهمانان عاليرتبه- كارمندان- خانمها –آقايون خيرمقدم گرم مرا به مناسبت روز جهاني بهداشت پذيرا باشيد.این روز ، روزی است كه ما به مشكل بزرگ هايپرتنشن يا اختلال فشارخون توجه ميكنيم .whoتخمين زده است در جهان از هر 3 نفر بزرگسال بيش از يك نفر فشار خون بالا دارد.در برخي نواحي افريقا تقريبا"نيمي از بزرگسالان فشار خون بالا دارند.

فشارخون بالايكي از مهمترين عوامل مرگ زودرس در بيماريهاي قلبي عروقي است كه همه ساله در حدود4/9 ميليون مرگ از بيماريهاي قلبي و سكته هاي مغزي ناشی می شود ..بيماريهاي قلبي و سكته هاي مغزي مهمترين دليل مرگ ومير جهاني هستند.فشارخون بالا همچنين خطر نارسايي كليه- كوري و چندين بيماري ديگر را افزايش مي دهد و معمولا"با ساير فاكتورهاي خطر مثل چاقي ،ديابت و كلسترول بالا همراه است كه به نوبه خود سلامتي را بيشتر تهديد مي كند .به دلايل ذكر شده فشارخون بالا در افزايش هزينه هاي مراقبت هاي بهداشتي نقش دارد .

در كشورهاي ثروتمند سياستهاي قوي بهداشت عمومي،برنامه هاي پيشگيرانه ،تشخيص و درمان گسترده و قابل دسترس منجر به كاهش شيوع فشارخون بالا شده است متاسفانه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه بار بيماري ناشي از فشار خون بالا در دهه گذشته افزايش يافته است .

هدف ما آگاه كردن مردم از فشار خونشان براي جدي گرفتن اختلال فشار خون بالا و سپس كنترل آن است . براي اين منظور آنان نيازمند حمايت از طريق خدمات بهداشتي كارآمد و مسئولانه هستند.

"فشارخون بالا بايد جدي گرفته شود" اين يك هشدار جدي و قابل اعتماد است و معرف آن است که سلامت در خطر است و كاري بايد انجام شود .فشارخون بالا همچنين يك پيام هشدار خاموش است كه معمولا" طي سالها و دهه ها نشانه اي ندارد حتي اگر مقدار آن بطور خطرناك بالا باشد .

تازماني كه مردم امكان يك تست ساده ،ارزان وسريع فشارخون رانداشته باشند اين پيام حياتي ناديده گرفته مي شود .وقتي نشانه هاي فشارخون بالا ظاهر شود بيماريهاي قلبي عروقي پيشرفته شده اند و خطر بروزمشکلات ناگهاني و حاد مثل حمله قلبي ويا سكته مغزي  افزابش مي يابد .با دريافت زود هنگام پيامهاي هشدار،اقداماتي كه ميتوان انجام داد در اوايل كم هزينه تر و كم خطر تر است ولي وقتي فشار خون بالا غير قابل درمان شود به مداخلاتي نظير باي پس قلبي،جراحي ودياليز...نیاز می باشد كه هزينه هاي زيادتر و خطر بيشتري را بدنبال دارد.

فشارخون بالا قابل پيشگيري و درمان است . دانستن سطح فشارخون اولين گام مهم است. برنامه هاي سلامتي در محيط كار ميتواند نقطه شروع بسيار خوبي براي اندازه گيري فشارخون باشد. توصيه هاي ساده و آشنا در پيشگيري نقش اساسي دارند:كاهش مصرف نمك ، تناسب اندام ، فعاليت روزانه ،دانستن وزن ايده ال،خوردن بيشتر ميوه و سبزي و كاهش مصرف غذاهاي فناوري شده به خصوص فست فود ،پرهیز از نوشيدنيهاي شيرين ،عدم مصرف تنباكو و فاصله گرفتن از دودآن و پرهیز از مصرف الکل

در بسياري از مردم تغيير در شيوه زندگي براي كنترل فشارخون كافي است در حاليكه براي عده اي تجويز دارو نيز لازم است .پر فشاري خون ميتواند با داروهاي بي خطر و ارزان درمان شود و از بروز بيماريهاي قلبي سكته مغزي و نارسايي كليوي جلوگيري كند.

توصيه من به عموم اين است سالم باشيد ، فشارخونتان را بدانيد ، هشيارانه عمل كنيد، به سبك زندگيتان توجه كنيد وتوصيه هاي دارويي و مراقبتهاي بهداشتي را به دقت دنبال كنيد.

سلامتي شما در دست شماست اجازه ندهيد يك قاتل نا مريي و خا موش سالهاي زندگي  شما را بدزد.

 

چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:, :: 19:45 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 

نور حق در ظلمت شب رفت در خاك، اى دريغ!
با دلى از خون لبالب رفت در خاك، اى دريغ!
طلعت بيت الشَّرف را، زُهره تابنده بود
آه! كآن تابنده كوكب رفت در خاك، اى دريغ!
آفتاب چرخ عصمت با دلى از غم كباب
با تنى بيتاب و پرتب رفت در خاك اى دريغ!
پيكرى آزرده از آزار افعى سيرتان
چون قمر در برج عقرب رفت در خاك، اى دريغ!
ليلى حُسن قِدَم، با عقل اَقدم همقدم
اوّلين محبوبه رب رفت در خاك، اى دريغ!
حامل انوار و اسرار رسالت آن كه بود
جبرئيلش طفل مكتب، رفت در خاك اى دريغ!


غروى اصفهانى «مفتقر»

 

*************

عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانة خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند میثم
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند

حاج غلامرضا سازگار

*********************

ای کوثـر ولایـت زهـرا مــرو ز دستم
من بی‌تو ‌مثل رکن درهم شکسته هستم
سرو خمیدۀ من اول شهیده من
تــو کــه تمـام هـست امیرمومنینی
بگو چه شد که گفتی یا فضۀُ خذینی
سرو خمیدۀ من اول شهیده من
یک دسته بی‌تفاوت در خانه‌ها نشستند
تا با غلاف شمشیر دست تو را شکستند
سرو خمیدۀ من اول شهیده من
وقتی مرا اسیر دست عدو تو دیدی
با پهلوی شکسته دنبال من دویدی
سرو خمیدۀ من اول شهیده من

 




*******************

امـام بی‌یــاور علی خداحافظ
از همه تنهاتر علی خداحافظ
علی حلالم کن گریه به حالم کن
نمانده جز اشکم نمانـده جز آهم
گریه کن ای مولا به عمر کوتاهم
علی حلالم کن گریه به حالم کن
غـریب نخلستــان خدانگهدارت
به لب رسیده جان خدانگهدارت
علی حلالم کن گریه به حالم کن
اگر چه یا مولا به کس نمی‌گویم
تو خـود گواهـی از کبودی رویم
علی حلالم کن گریه به حالم کن

مدینـه بی‌زهرا همه بود قبرت
الهی ای مولا خدا دهد صبرت
علی حلالم کن گریه به حالم کن
کلام حق هدیــه بــه روح پاکم کن
شبانـه غسلـم ده شبانـه خاکم کن
علی حلالم کن گریه به حالم کن
مانده برای مـن مخفی و سربسته
بازوی مجـروح و پهلـوی بشکسته
علی حلالم کن گریه به حالم کن


غلامرضا سازگار

*******************

اى راهيان شهر نور اين جا بقيع ست
اين خاك عنبربوى مشك آسا، بقيع ست
اين جا هزاران داستان ناگفته دارد
اين جا دوصد سرّ نهان بنهفته دارد
سوز جگرها بس در اين خاك بقيع ست
بيرون ز حدّ عقل ادراك بقيع ست
آيينه آيين حق را قبر اين جاست
خاكش عجين با زهر تلخ و صبر اين جاست
اين خاك تا عرش خدا ره توشه دارد
ركن و حطيم و كعبه در هر گوشه دارد
بيمار عشق سرمدى را تربت اين جاست
يك شهر نى، يك دهر حزن و غربت اين جاست
اين جا به «كرّمنا بنى آدم» طرازست
از اين زمين تا عرش رحمان راه، بازست
ايمان و عشق و سرّ حق را جوهر اين جاست
انهار نور و چشمه سار كوثر اين جاست
روح عروج «اِرجعى» پوياست اين جا
خاكش قرين با تربت زهراست اين جا
عطرى ز بوى بقعه زهرا در اين جاست
حزنى ز اندوه شب مولا در اين جاست
داناى اسرار نهانِ اين جهان كو
فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان كو
كو آن كه از هر بى نشان دارد نشانه؟
كو آن كه باشد آگه از دفن شبانه؟
كو آن كه ريزد اشك و از سيلى بگويد
با سوز دل از صورت نيلى بگويد
تا از مزار مخفى مادر بگويد
تا از جفاى خصم بدگوهر بگويد
اى دست حق، وى حجّت خلاّق دادار
زنجير و غُل از گردن بيمار بردار


محمّد آزادگان «واصل»

*************

ای بقیع نیمه شبی قهر آمیز
شد بهار گل حیدر پاییز
یارمن سینه پر ازدرد شده
باغ سرسبز علی زرد شده
یار از دیده نهان است نهان
چه کنم با دل و چشم نگران
چه کنم خاک مرا خاک ربود
همه دل خوشیم زهرا بود
دهر بی فاطمه زندان من است
فاطمه روح من وجان من است
غم او کوه غمی ساخت مرا
مر گ او از نفس انداخت مرا
جز غم وغصه من هیچ ندید
سالها فاطمه ام رنج کشید
یاد آن پنجه ودستاس بخیر
یاد آن گرمی و احساس بخیر
یاد آن روز که در پای تنور
مهربان همسر من داشت حضور
راز بالندگیم زهرا بود
نمک زندگی ام زهرا بود
ای بقیع خانه و خلوتگه راز
هیجده ساله گلم را بنواز
صورت فاطمه و بستر خاک
خاکها باد به فرق افلاک
من که با غصه قرین خواهم شد
بعد او خانه نشین خواهم شد
شعر (خوشزاد)تسلای دل است
گرچه از فاطمه رویش خجل است

 

 

 

 



ا

 

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داروسازان و آدرس aminataie.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان