داروسازان
مطالعات جدید پزشکی
جمعه 7 دی 1397برچسب:, :: 15:58 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

ییس اداره سرطان وزارت بهداشت با اشاره به مهم‌ترین عوامل خطر بروز بیماری‌های غیرواگیر، علت افزایش بروز سرطان در ایران و جهان را تشریح کرد.

دکتر علی مطلق در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه سرطان، دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و بیمارهای مزمن تنفسی چهار بیماری غیرواگیر هستند که در عوامل خطر مشخصی مانند تغذیه نامناسب، استفاده از سیگار و دخانیات، استفاده از الکل و فعالیت بدنی کم، ریشه دارند، گفت: این بیماری‌ها بیش از دوسوم علل مرگ‌ومیر در جهان را به خود اختصاص می‌دهند. بر این اساس اگر کل مرگ‌هایی که سالانه در جهان اتفاق می‌افتد ۵۶ میلون نفر باشد، ۶۸ درصد آن در اثر بیماری‌های غیرواگیر است.

وی با بیان اینکه ۴۰ درصد از این مرگ‌ومیرها پیش از ۷۰ سالگی اتفاق می‌افتد و مرگ زودرس نامیده می‌شوند، افزود: سرطان در صدر علل مرگ‌ومیرهای زودرس در سال ۲۰۱۲  قرار داشته است. البته دلیل این موضوع بروز بیشتر سرطان به دلیل افزایش امید به زندگی است.

شایع‌ترین سرطان‌ها در ایران

مطلق ادامه داد: طبق گزارش‌های کشوری مربوط به سال ۹۳،  شایع‌ترین سرطان‌ها در ایران در زنان، سرطان پستان بوده که بیشترین میزان بروز را دارد و سرطان‌های دستگاه گوارش مانند سرطان روده بزرگ و سرطان معده در مراتب بعدی قرار میگیرد. به جز سرطان‌های پوستی، به طور متوسط از هر ۱۰۰ هزار نفر ١٣٠ نفر از زنان به سرطان مبتلا می‌شوند. در عین حال باید توجه کرد که میزان بروز سرطان در مردان بیش از زنان است و بر اساس آمار ١٥٧ نفر از هر ۱۰۰ هزار نفر در مردان به سرطان مبتلا میشوند و سرطان معده هم در راس سرطان‌های مردانه قرار می‌گیرد.

رییس اداره سرطان وزارت بهداشت با بیان اینکه متوسط جهانی بروز سرطان به ترتیب در مردان و زنان ۲۰۵ و ۱۶۵ نفر از هر ۱۰۰ هزار نفر است، گفت: این آمار نشان میدهد میزان بروز سرطان در ایران کمتر از میزان جهانی است. نکته قابل اهمیت این است که بروز سرطان هم در ایران و هم در جهان رو به افزایش است. یعنی اگر در سال ۲۰۱۲ سالیانه ۱۴ میلیون نفر به سرطان مبتلا می‌شدند، این عدد تا سال ۲۰۳۰ به ۲۵ میلیون نفر خواهد رسید و میزان مرگ‌ومیر ناشی از این بیماری نیز از هشت میلیون نفر به ۱۳ میلیون نفر افزایش خواهد یافت؛ چراکه با افزایش بروز سرطان، میزان مرگ‌ومیر ناشی از آن هم به همان نسبت بیشتر می‌شود.

مطلق درباره وضعیت بروز سرطان در ایران نیز گفت: در سال ١٣٩٣، حدود ١١٢ هزار مورد سرطان در کشور داشته‌ایم و طبق برآوردهای سازمان جهانی بهداشت پیش‌بینی می‌شود که این عدد تا سال ۲۰۳۰ به ۱۵۵ هزار نفر خواهد رسید (هر چند پیش بینی ما بیش از این است) و میزان مرگ‌ومیر ناشی از این بیماری هم از ۵۵ هزار نفر به ۱۰۰ هزار نفر افزایش پیدا خواهد کرد.

وی بالارفتن طول عمر را مهم‌ترین دلایل بروز و افزایش سرطان در ایران و کشورهای در حال توسعه بیان کرد و ادامه داد:  در جهان در سال ۲۰۱۲ امید به زندگی ۷۱ سال بوده، اما در ایران ۷۴ سال. حال اگر این میزان امید به زندگی در ایران را با سه دهه گذشته مقایسه کنیم، می‌بینیم که در گذشته میزان امید به زندگی ایرانیان  ۵۸ سال بوده، اما اکنون به ۷۴ سال رسیده است. باید توجه کرد که در این سنین احتمال بروز سرطان افزایش پیدا می‌کند. علاوه بر عامل افزایش امید به زندگی، دو عامل دیگر یعنی شیوه زندگی ناسالم و عوامل محیطی هم در بروز و افزایش ابتلا به سرطان موثرند. به عنوان مثال بر اساس مطالعاتی که هر دو الی سه سال در کشور انجام می‌شود و بر اساس نمونه‌گیری بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر، مشخص شده که تقریبا ٨٣ درصد جمعیت کشور کمتر از پنج وعده میوه و سبزیجات مصرف می‌کنند. این درحالی است که مصرف میوه و سبزی یکی از عوامل حفاظت‌کننده در برابر بروز سرطان است. همچنین حدود ٦٠ درصد جمعیت کشور فعالیت بدنی کمی دارند و اضافه وزن هم در بیش از ٦٠ درصد زنان و بیش از ۵۰ درصد مردان دیده می‌شود. میزان کلسترول بالا نیز در حدود یک چهارم جمعیت بالغین کشور دیده می شود که از عوامل بروز سرطان است. بنابراین وقتی شیوه زندگی ناسالم داشته باشیم باید انتظار افزایش سرطان را هم داشته باشیم.

عوامل محیطی و تاثیر بر بروز سرطان

مطلق با اشاره به برخی عوامل محیطی موثر بر بروز سرطان نیز گفت: متاسفانه عوامل محیطی هم در ایران شرایط خوبی ندارند. به‌طوریکه میزان مصرف انرژی در ایران به ازای هر یک نفر ۲۸۰۰ کیلوگرم است؛ در حالیکه متوسط جهانی آن ۱۹۰۰ کیلوگرم است. همچنین میزان ذرات معلق در یک متر مکعب از هوای شهرهای بالای ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در ایران، ۱۱۵ میکروگرم است که متوسط جهانی آن ۶۰ است. متاسفانه در زمینه عوامل محیطی و شیوه زندگی، وزارت بهداشت نقش زیادی ندارد و نمی‌تواند به تنهایی این عوامل را کنترل کند، بلکه نیازمند همکاری سایر سازمان‌های دولتی و غیر دولتی است و عزمی ملی برای کنترل این بیماری می‌طلبد.

۳۰۰۰ میلیارد هزینه مستقیم برای سرطان

وی درباره هزینه‌های سرطان نیز گفت: در سال ۲۰۱۰ میلادی میزان هزینه‌های سرطان در جهان ۱۱۶۰ میلیارد دلار بوده که رقم بسیار بالایی محسوب می‌شود و معادل دو درصد تولید ناخالص جهانی است. بر این اساس هزینه‌های سرطان حدود ۲۰ درصد از هزینه‌های بیماری‌های قلبی-عروقی که اولین عامل مرگ‌ومیر در جهان هستند، بیشتر است. این موضوع نشان می‌دهد که سرطان نیازمند توجه و مدیریت هزینه است. در ایران طبق برآوردهای ما حداقل ۳۰۰۰ میلیارد تومان هزینه مستقییم برای سرطان وجود دارد و مجموعه هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم سرطان هم بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان در سال است.

مطلق افزود: در سطح جهانی اعلام شده که اگر کشورها در زمینه کنترل سرطان برنامه‌ریزی کنند، می‌توانند ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار از هزینه‌های این بیماری را کاهش دهند. این عدد بسیار قابل توجه است. با مدیریت هزینه در ایران نیز می‌توانیم رقمی بالغ بر ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان را ذخیره و صرفهجویی کنیم.

وی با بیان اینکه سرطان اگر درست مدیریت و درمان شود، می‌تواند یک بیماری مزمن و کمتر کشنده باشد، اظهار کرد: در وزارت بهداشت برنامه ملی مدیریت سرطان را برای بهبود نتایج درمان این بیماری در دستور کار داریم که چهار جزء اصلی شامل پیشگیری از بروز سرطان، تشخیص زود هنگام سرطان، درمان سرطان و مراقبت های تسکینی دارد. یک سری فرآیندهای پشتیبان هم مانند توسعه زیر ساخت‌ به منظور کاهش فاصله بین تشخیص و درمان سرطان، مدیریت منابع مالی و توسعه پژوهش و ثبت سرطان بایدفراهم باشند تا سرطان به درستی مدیریت شود.

مطلق با بیان اینکه در زمینه نیروی انسانی مورد نیاز برای مراقبت‌های تسکینی و جراحی سرطان باید قوی‌تر و گسترده‌تر اقدام کنیم، افزود: یکی از مهم‌ترین اقداماتی که باید انجام شود، مدیریت نظام اطلاعاتی و ثبت است. البته نظام ثبت سرطان از سال ۸۲ در کشور وجود دارد که ما در طی پنج سال گذشته آن را ارتقاء داده‌ایم. باید توجه کرد که بدون داشتن اطلاعات درست و از این رهگذر نظارت کافی بر روند تشخیص و درمان سرطان، در کنترل این بیماری موفق نخواهیم بود.

سه شنبه 19 تير 1397برچسب:, :: 1:23 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی
مجله سیب سبز: آنژیوگرافی و سی. تی. آنژیوگرافی هردو روش‌هایی دقیق برای بررسی رگ‌‌های اصلي خون رسان (کرونر) قلب هستند. اما هزینه‌ آنژیوگرافی که با عبور یک لوله باریک از رگ پا به قلب انجام می‌شود، تقریبا سه برابر هزینه‌ سی.تی. ‌آنژیوگرافی است که فقط با یک تزریق وریدی در دست انجام می‌شود. زمانی که صرف آنژیوگرافی می‌شود نیز چندین ساعت بیشتر از سی.تی.‌آنژیوگرافی است. پس چرا پزشکان متخصص قلب اکثرا آنژیوگرافی را پیشنهاد می‌کنند؟ فرق بین این 2 و معایب و مزایای هریک چیست؟
 
 
 
 
 
 


کاهش خطر با سی. تی. اسکن

امروزه با کمک سی. تی. اسکن، عروق قلب بدون نیاز به آنژیوگرافی بررسی می‌شوند و در اکثر موارد بیمارانی که مشکلات قلبی دارند تنگی‌های احتمالی عروق‌شان با دقت بالا از این طریق قابل بررسی خواهد بود. به همین دلیل در بسیاری از مراکز دنیا میزان آنژیوگرافی تشخیصی به‌شدت کاهش پیدا کرده است. با استفاده از سی. تی. اسکن می‌توان نقشه تنگی‌های عروق را به دست آورد و بعد تصمیم به انجام آنژیوپلاستی، بای‌پس عروقی و... گرفت. به این ترتیب می‌توان خطرات احتمالی آنژیوگرافی غیرضروری را کاهش داد.
 
 

بررسی تنها با یک تزریق ساده

در سی. تی. آنژیو، ماده حاجب (ماده‌ای برای افزایش کنتراست در پرتونگاری) با سرعت بالا در ورید دست تزریق می‌شود. سپس این ماده به قلب و بعد از آن به سایر ارگان‌های بدن منتقل می‌شود. با در نظر گرفتن زمان ورود ماده حاجب به شریان‌های ارگان مورد نظر از آن عکسبرداری می‌شود. برای مثال زمانی که ماده حاجب را به ورید دست تزریق می‌کنند حدود 10 ثانیه بعد دارو به قلب وارد  و از آن خارج می‌شود. سپس حدود 20 ثانیه بعد وارد عروق شکم می‌شود و حدود 30 ثانیه بعد از آن به عروق پا می‌رود. قبلا برای تصویربرداری از شریان با دستگاه معمولی لازم بود بيمار را به اتاق آنژیوگرافی ببرند و شریان را در پا سوراخ کنند و این کار را انجام دهند. اما الان تنها با تزریق ماده حاجب در دست مثل سایر تزریق‌های وریدی این کار را انجام می‌دهند. به این ترتیب نیاز به انجام یک آنژیوگرافی معمولی که کاري وقت‌گیر و سخت است، کنار گذاشته می‌شود.

بیمار 15 تا 20 دقیقه بعد مرخص می‌شود

بیمار بعد از انجام عکسبرداری در سی. تی. آنژیوگرافی می‌تواند 15 تا 20 دقیقه بعد مرخص شود و مشکلی نخواهد داشت. سی. تی. آنژیوگرافی عمل دردناکی نیست. فقط گاهی‌اوقات زمانی که ماده حاجب با سرعت داخل ورید تزریق می‌شود ممکن است ورید پاره شود و ماده زیر پوست برود که البته این اتفاق بسیار نادر است و سالی یک یا دو بار بیشتر رخ نمی‌دهد. هزینه سی. تی.آنژیوگرافی تقریبا یک‌سوم آنژیوگرافی است. البته سی. تی. آنژیوگرافی انواع مختلفی دارد برای مثال می‌توان به سی. تی. آنژیوگرافی مغز، قلب، ریه و... اشاره کرد. هزینه آن بسته به نوع سی.تی. آنژیو و دولتی یا خصوصی بودن بیمارستان می‌تواند از 100 تا 600 هزار تومان متفاوت باشد. سی. تی. آنژیو توسط رادیولوژیست‌ها در مراکز مختلف دولتی و خصوصی پیشرفته کشور از جمله بیمارستان امام خمینی انجام می‌شود. حداقل 10 تا 12 دستگاه خیلی خوب برای انجام سی. تی. آنژیو در ایران موجود است.

چه زمانی آنژیوگرافی به سی. تی. آنژیو ترجیح داده می‌شود؟

گاهی‌اوقات شک بالینی پزشک مبنی بر اینکه بيمار گرفتگی رگ دارد، زياد است. در چنین مواقعی از ابتدا بيمار آنژیو‌گرافی می‌شود. اما گاهی‌اوقات شک بالینی پزشک خیلی زیاد نیست. بنابراین سی. تی. آنژیو انجام می‌شود. در هر حال تکنیک سی. تی. آنژیو به اندازه آنژیوگرافی دقیق نیست. اگر احیانا سی. تی. آنژیوگرافی یک رگ تنگ را نشان بدهد این تنگی حتما باید با آنژیوگرافی تایید شود. یعنی اگر سی. تی. آنژيوگرافی نشان دهد رگ آنقدر تنگ است که نیاز به عمل جراحی دارد، جراح با گزارش سی. تی. آنژیو بيمار را به اتاق عمل نمی‌برد. بلکه مجدد آنژیوگرافی انجام می‌دهد و با گزارش آنژیوگرافی او را جراحی می‌کند. بنابراین اگر شک بالینی پزشک در مورد گرفتگی رگ زیاد باشد انجام سی. تی. آنژیوگرافی در واقع تحمیل یک هزینه اضافی به بيمار خواهد بود.
 
 

آنژیوگرافی چگونه انجام می‌شود؟

برای انجام آنژیوگرافی، بیمار در بیمارستان بستری و در محل کشاله ران یک سوراخ کوچک ایجاد می‌‌شود. سپس یک لوله باریک از رگ پا به داخل رگ‌های قلب فرستاده می‌شود. بعد از آن، مواد مورد نظر (ماده حاجب) به درون لوله تزریق می‌شود و به رگ‌های قلب منتقل می‌شود. در این حین از رگ‌ها عکس گرفته می‌شود تا گرفتگی عروق، درصد تنگی و اینکه کدام رگ و کجای رگ تنگ است، مشخص شود.

آنژیوگرافی دردناک نیست!

در آنژیوگرافی موضع مورد نظر برای وارد کردن لوله ابتدا با تزریق ماده بی‌حس‌کننده گزیلوکائین (همان بی‌حس‌کننده‌ای که در دندانپزشکی استفاده می‌شود) بی‌حس می‌شود و بعد از آن دیگر بيمار دردی حس نخواهد کرد و متوجه حرکت لوله در رگ نمی‌شود. بعد از انجام آنژیوگرافی نیز بیمار همانجا در بیمارستان بستری می‌شود و یک کیسه شن سنگین روی موضعی که لوله وارد آن شده بود، قرار می‌دهند تا جلوی خونریزی شریان را بگیرند و شریان جوش بخورد. جوش خوردن شریان به سادگی جوش خوردن ورید نیست. بنابراین لازم است کیسه شن روی آن فشار بیاورد تا رگ در موضعی که سوراخ شده بود ترمیم شود. تقریبا زمانی معادل صبح تا عصر بیمار باید در این حالت باشد و راه نرود و استراحت کند.
 
همیشه لازم نمی‌شود که بيمار شب را در بیمارستان سپری کند. فقط بیمارانی که احتمال عوارض برای‌شان زیاد است یک شب بستری می‌شوند. در واقع اگر بیمارستان تخت خالی داشته باشد سعی می‌کند همه بیماران را 24 ساعت نگه دارد اما مراکزی که خیلی شلوغ هستند، بیمارانی که خطر برای‌شان کمتر است و هوشیار هستند، صبح آنژیوگرافي شده و عصر مرخص می‌شوند؛ هیچ مشکلی هم برای‌شان ایجاد نمی‌شود.

تصميم‌گيري با پزشك است

یکی از مواردی که شک بالینی ایجاد می‌کند درد تیپیک قلبی است. این درد هنگام فعالیت ایجاد می شود. البته یکسری فاکتورهای خطر هم بر ایجاد این درد تاثیر گذارند. برای مثال اگر فرد دیابت یا فشار خون یا چربی خون بالا داشته باشد یا سیگار بکشد و در سنین میانسالی باشد و هنگام فعالیت مثلا بالا و پایین رفتن از پله احساس کند قفسه سینه‌اش درد می‌گیرد و با استراحت دردش فروکش می‌کند. در واقع دچار درد تیپیک قلبی شده است. چنین بیمارانی با احتمال 90 درصد بالا‌گرفتگی رگ دارند و انجام سی. تی. آنژیوگرافی برای‌شان یک تکنیک اضافه است و باید مستقیما آنژیوگرافی شوند.
 
سی. تی. آنژیو زمانی کاربرد دارد که شک پزشک کم باشد و فقط بخواهد وجود مشکل قلبی را رد یا تائید کند. برای مثال اگر یک خانم جوان دچار دردی مبهم شده باشد و به فرض یک فاکتور خطر هم داشته باشد اما شک پزشک به گرفتگی رگ زیاد نباشد برای او سی. تی. آنژیوگرافی انجام می‌دهد. یا در مثالی دیگر اگر بيمار بخواهد یک جراحی غیر قلبی داشته باشد مثلا یک تومور قلبی داشته باشد اما هیچ فاکتور خطری برای گرفتگی رگ نداشته باشد می‌تواند سی. تی. آنژیوگرافی شود و اگر رگ سالم باشد جراح فقط آن تومور را بر می‌دارد.
 
 

آنژیوگرافی خطرناک نیست

عوارض و خطرات آنژیوگرافی بسیار کم است. مهم‌ترین عارضه آن حساسیت به ماده حاجب است که آن هم احتمالش کم است. این حساسیت ممکن است خود را به صورت تهوع و استفراغ یا خارش‌های پوستی نشان دهد یا در موراد خیلی شدید‌تر ممکن است بيمار مانند هر حساسیت دیگری به شوک برود. البته این حالت بسیار نادر است و نباید ایجاد استرس کند. عارضه دیگر آنکه باز هم احتمالش کم است و بیشتر در کسانی دیده می‌شود که دیابتی هستند و مشکل کلیه دارند، نفروپاتی یا همان آسیب کلیه به دلیل تزریق ماده حاجب است.

البته پزشکان با تکنیک‌ها و تمهیداتی که از قبل در نظر می‌گیرند از رخداد آن پیشگیری می‌کنند. از دیگر عوارض آنژیوگرافی می‌توان به تهاجمی بودن تکنیک، آریتمی‌های قلبی، مشکل در بند آمدن خون در قسمتی که میله از آن وارد شده، ایجاد فیستول شریان به ورید، تجمع خون یا کبودی یا هماتوم موضعی و... اشاره کرد که پزشکان با رعایت نکات خاصی از ایجاد آنها پیشگیری می‌کنند. در کل اگر بخواهیم آنژیوگرافی را با یک تکنیک تهاجمی مقایسه کنیم، عوارض آن بسیار کمتر است و نگران‌کننده نیست. بیمار حین آنژیوگرافی به صورت مرتب مانیتور می‌شود یعنی فقط پزشک به تنهایی حضور ندارد و یک نفر دیگر مستقیما ضربان قلب بیمار را تحت‌نظر دارد و به محض ایجاد آریتمی، سریع میله را بیرون می‌کشد. همچنین اگر کسی زمینه آسم و آلرژی داشته باشد از قبل حتما به او داروی ضدحساسیت می‌دهند. اگر هم در بيمار همان لحظه حساسیت ايجاد كرده و تهوع و استفراغ کند، سریع همان موقع آمپول‌های لازم برایش تزریق می‌شود. بنابراین جای نگرانی وجود ندارد.

دانلود اپلیکی

دو شنبه 21 خرداد 1397برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

روانكاوي چيست؟

هنگامی که مردم می‌پرسند که روانکاوی چیست معمولاً راجع به درمان می‌خواهند بدانند. به عنوان یک درمان، روانکاوی براساس این مشاهده پایه‌گذاری شده است که افراد اغلب در مورد خیلی از عواملی که احساسات و رفتارهای آنها را تعیین می‌کنند آگاه نیستند. این عوامل ناخودآگاه که می‌‌توانند باعث خوشحال نبودن بشوند و گاه به صورت علائم قابل مشاهده، ویژگی‌های شخصیتی دردسرساز، مشکلات در کار کردن و ارتباطات عاطفی نزدیک، یا اختلال در خلق و عزت نفس بروز می‌کنند. چون این نیروها ناخودآگاه هستند، نصیحت دوستان و خانواده، مطالعه کتاب‌های خودآموز، یا حتی تلاش و تقویت اراده برای ایجاد آسودگی اغلب بی‌ثمر هستند. درمان تحلیلی نشان می‌دهد که این عوامل ناخودآگاه چگونه روی رابطه‌ها و الگوهای رفتاری فرد تاثیر می‌گذارند، آنها را ریشه یابی تاریخی می‌کند، نشان می‌دهد که آنها چگونه در طول زمان تغییر و تحول یافته اند، و به فرد کمک می‌کند که چگونه با واقعیت‌های زندگی بالغانه بهتر کنار بیاید و ساختارهای روانی نوینی را در خود ایجاد کند. روانکاوی یک مشارکت صمیمی است که در طول آن بیمار به منابع زیرین بوجود آورنده مشکلات نه تنها به صورت ذهنی بلکه احساسی- توسط دوباره تجربه کردن آنها با روانکاو- پی می‌برد. به طور معمول، بیمار 4 یا 5 بار در هفته مراجعه کرده، روی تخت روانکاوی دراز می‌کشد، و سعی می‌کند هر آنچه که به فکرش می‌رسد را در میان بگذارد. این شرایط جو تحلیلی‌ای را می‌سازند که اجازه به بروز بخش‌هایی از ذهن را می‌دهد که با روش‌های مشاهده‌ای دیگر قابل دسترس نیستند. در حین صحبت‌های بیمار، اشاره‌هایی از منابع ناخودآگاه ناراحتی‌های او توسط الگوی رفتاری تکراری خاص، مطالبی که بیمار به سختی راجع به آنها حرف می‌زند، و رابطه‌ای که بیمار با روانکاو برقرار می‌کند تدریجاً تظاهر می‌کنند. روانکاو برای بیشتر روشن شدن این منابع به بیمار کمک می‌کند و بیمار آنچه روانکاو می‌گوید را دقیق‌تر کرده،‌ تصحیح می‌کند، رد می‌کند و به آن احساسات و افکار خود را اضافه می‌کند. در طول سال‌هایی که روانکاوی ادامه دارد، بیمار با این بینش‌ها و تجربیات کشتی می‌گیرد، با روانکاو آنها را دوباره و دوباره مرور می‌کند، و آنها را در زندگی روزمره، تصورات و خواب‌های خود تجربه می‌کند. بیمار و روانکاو دست به دست هم می‌دهند تا نه تنها الگوهای فلج کننده زندگی را تغییر دهند و علائم ناتوان کننده را از میان ببرند بلکه رهایی برای کار کردن و دوست داشتن را نیز توسعه دهند. در انتهای درمان، زندگی بیمار در رفتار، ارتباطات، و حسی که از خود دارد تغییر عمیق و پایداری خواهد داشت.

آیا روانکاوی فقط یک نوع درمان است؟ گر چه روانکاوی در ابتدا به عنوان ابزاری برای بهبودی بخشیدن به رنج عاطفی آغاز گردید ولی فقط یک درمان نیست. علاوه بر آن، روشی برای فهمیدن ذهن و تئوری‌ای نیز برای درک فرآیندهای علمکردهای طبیعی ذهنی روزمره و مراحل طبیعی رشدی از نوزادی تا کهولت است. مضافاً چون روانکاوی تلاش می‌کند که نحوه عملکرد ذهن انسان را توضیح دهد، به هر آنچه که ذهن بشر تولید می کند بینش می افزاید. در نتیجه نفوذ به سزایی در مورد خیلی از جوانب فرهنگی قرن بیستم داشته است. به عنوان یک تئوری کلی راجع به رفتار و تجربه انسان‌ها، نظریات روانکاوی توسط تحقیق در علوم زیستی و اجتماعی، رفتار گروهی، تاریخ، فلسفه، هنر، و ادبیات غنی می‌شود و غنی می‌سازد. به عنوان یک تئوری رشدی، روانکاوی به روانشناسی کودک، آموزش،‌ قانون، و مطالعات خانواده کمک می‌کند. توسط ارزیابی رابطه پیچیده بین تن و روان، روانکاوی به درک بیشتر ما از نقش احساسات در سلامتی و همچنین ایجاد بیماریهای پزشکی کمک می‌کند.

به علاوه، دانش روانکاوی پایه تمام رویکردهای پویا برای درمان است. بینش‌های روانکاوی زیرسازهای خیلی از رواندرمانی‌هایی که در روانپزشکی عمومی، روانپزشکی کودکان، و اغلب درمان‌های فردی، خانوادگی و گروهی استفاده می‌شوند، با وجود تمام تغییراتی که لحاظ شده است، را تشکیل می‌دهند.

(با تشکر از APsaA ( انجمن روانکاوی امریکا  http://apsa.org/index.htm ) که اجازه چاپ مجدد و استفاده از بخش هایی از دفترچه (About Psychoanalysis "1996) را توسط Dean K.Stein در تاریخ  12 سپتامبر 2007 به ما داده‌اند.)

رواندرماني تحليلي چيست؟

روان درمانی تحلیلی بر پایه روانكاوي بنا نهاده شده است. رفتارها، احساسات، افكار و به طور كلي تجربيات ما انسان‌ها از منبعی خارج از آگاهی ما يا آنچه به آن توجه نداريم نشأت می‌گیرد. تأثير روي این دنیای پنهان و نيمه هشیار توسط درد دل کردن با دوستان و آشنایان، شنیدن توصیه‌های آنان و یا خواندن کتاب‌های خودیاری ميسر نمي‌شود.

شخصیت امروز ما متأثر از شخصیت و خویشتنی است که از زمان کودکی در ارتباط با محیط اطرافمان شکل پيدا كرده است. از زمان کودکی ما راه‌هایی را برای ايجاد و نگهداري از ارتباط با پدر و مادر، خواهر و برادر، دوستان و همکلاسی‌ها دروني کرده‌ایم. این راه و روش‌ها بر نگرش و طرز برخورد ما در زمان حال تأثیر بسزایی دارد که از بیشتر آنها به طور كاملاً هشیارانه آگاه نیستیم. با کمک درمانگر ما کم کم متوجه این تجربیات می‌شویم و در می‏یابیم که چه اتفاقی برای ما افتاده است.

 رابطه فرد با درمانگرش نقش مهمی در این نوع درمان ایفا می‌کند. درمانگر محیط خصوصی، امن و همدلانه‌ای را فراهم می‌کند که در آن الگوهای ناخودآگاه دنیای درون اجازه آشکار شدن می‌یابند. این محیط همدلانه شرایطی را به وجود می‏آورد که الگو‌ها و فقدان‌های عاطفی دوباره زنده می‌شوند، ولی این بار در تعامل با درمانگری همدل و در یک محیط امن، فرد به تجربیات جدیدی از خود و از دیگری می‏رسد و الگوهای تجربی جدید پیدا می‌كند؛ تجربيات و تعبيرهاي کارآمدی که مناسب یک انسان بزرگسال است نه الگوهای تکراری یک کودک آسیب پذیر، بی‌پناه، و يا با توانمندي‌هاي رواني محدود.

 به این ترتیب، رواندرمانی تحلیلی مي‌تواند بالقوه موجب ساختار سازی‌های جديد در شخصیت و رشد عاطفی فرد شود. البته باید به این نکته مهم نیز اشاره داشت که برقراری رابطه درمانی با درمانگر و بررسی دقیق و همدلانه عناصر هشیار و ناهشیار شخصیت فرد، نیازمند دقت و همکاری دو جانبه از سوی فرد و درمانگر است و به دلیل همین کار دقیق و عمیق، این درمان نسبت به دیگر روش‌های درمانی، طولانی‌تر است.

دو شنبه 31 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 14:18 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی
فضیلت ماه مبارک رمضان آن‌قدر زیاد است که افراد تمایل بسیار زیادی برای بهره‌مند شدن از آن دارند.
 
 
 
 
 
 
 
 

به گزارش جام جم آنلاین، بارها دیده شده که خیلی‌ها بعد از ماه مبارک رمضان، باز هم دلتنگ این روزهای زیبا می‌شوند. این اشتیاق به روزه‌داری، حتی در افراد بیمار نیز دیده می‌شود اما بیماران، بویژه آن دسته از افرادی که به بیماری‌های خاص مبتلا هستند، باید با رعایت برخی نکات اقدام به روزه‌داری کنند. بیماران مبتلا به دیابت، جزو آن دسته از بیمارانی هستند که باید با رعایت برخی نکات روزه بگیرند. دکتر پیمان لسان پزشکی، مدیر کلینیک پیشگیری از بیماری‌های رفتاری مرکز بهداشت غرب تهران این نکات را می‌گوید.

یک بیماری شایع

دیابت یکی از بیماری‌های شایع در سراسر دنیا محسوب می‌شود و افراد بسیار زیادی به این بیماری دچار می‌شوند که بخشی از دلایل ابتلا، به سبک زندگی مربوط می‌شود. با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، شاید این سوال به ذهن افراد مبتلا به دیابت برسد که آیا می‌توانند روزه بگیرند یا نه؟ در جواب به این سوال باید گفت که وضعیت هر بیمار با بیمار دیگر متفاوت است و نمی‌توان یک نسخه کلی برای همه افراد در نظر گرفت. خوشبختانه در دین مبین اسلام، مساله روزه‌داری بیماران در نظر گرفته شده و افراد می‌توانند با کمک گرفتن از مرجع تقلید و پزشک خود، روزه بگیرند. اما به‌طور کلی افراد مبتلا به دیابت که قند خون آنها تحت کنترل است، بیماری دیگری همراه با دیابت ندارند و اعضای دیگر بدن‌شان در سلامت کامل است و در اثر دیابت آسیبی ندیده، می-توانند بدون هیچ مشکل و دغدغه‌ای روزه بگیرند. البته آن دسته از مبتلایان به دیابت که از انسولین استفاده می‌کنند در این گروه قرار نمی‌گیرند و نباید روزه بگیرند.

مواظب قند خون‌تان باشید

افراد مبتلا به دیابت که می‌خواهند روزه بگیرند باید حتما کالری دریافتی خود را مد نظر داشته باشند و کالری دریافتی این دسته از افراد نباید در ماه مبارک رمضان افزایش پیدا کند. کنترل قند خون در افراد مبتلا به دیابت روزه‌دار بسیار مهم است و باید حتما آن را بررسی کنند. این دسته از افراد باید از خوردن غذاها و خوراکی‌هایی که قند خون را به سرعت بالا می‌برند، اجتناب کنند. خوراکی‌هایی چون زولبیا و بامیه می‌تواند برای این دسته از افراد مضر باشد. بهترین زمان برای کنترل قندخون، دو ساعت بعد از صرف افطار و قبل از سحر است. قندخون باید با دستگاه گلوکومتر به دقت اندازه‌گیری شود. چنانچه قند، دو ساعت بعد از افطار بالای 250 باشد، فرد باید در افطار روز بعد حتما 20 درصد از میزان کالری دریافتی خود یعنی یک پنجم غذایش را کم کند. همچنین در صورتی‌که قند خون فرد قبل از سحر بیشتر از 200 باشد، فرد باید 20 درصد از کالری سحری خود یعنی یک پنجم آن را کم کند. اما در شرایطی که همه این موارد را رعایت کرد و قندخون عددی بالاتر از 350 داشت، باید با مشورت پزشک روزه‌داری متوقف شود.

قرص‌هایتان را فراموش نکنید

مصرف منظم و درست قرص‌های کنترل‌کننده قند، به این افراد توصیه می‌شود و این دسته از افراد با مشورت پزشک باید از قرص‌هایی استفاده کنند که اثر طولانی مدت نداشته باشند. معمولا مصرف قرص‌های اینچنینی در وعده افطار، شب و قبل از سحری است که پزشک دستور مصرف دقیق را به بیمار می‌دهد.

علائمی که مهم هستند

یکی از مهم‌ترین عوارضی که بیماران دیابتی را همیشه تهدید می‌کند افت قندخون )هایپوگلایسمی))است. چنانچه مبتلایان به دیابت بنا بر هر دلیل هنگام روزه‌داری به مشکلاتی چون تپش قلب، لرزش بدن، تاری دید، تعریق شدید، بی‌حالی شدید و بیهوشی مبتلا شدند، باید حتما روزه خود را زودتر از وقت افطار باز کنند.

یک شنبه 30 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 15:13 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 

 

 

وب سایت پزشکان بدون مرز: اگر خونرسانی به قسمتی از مغز دچار اختلال شده و متوقف گردد، این قسمت از مغز دیگر نمی‌تواند عملکرد طبیعی خود را داشته باشد. این وضعیت را اصطلاحاً سکته مغزی می‌نامند. سکته مغزی می‌تواند به عللی مانند بسته شدن یا پاره شدن یکی از رگ‌های خون رسان مغز ایجاد شود. به نظر برخی پزشکان و متخصصان، خطر بروز سکته مغزی در زنان به علت بیماری های ژنتیک، موارد هورمونی، مصرف برخی داروها و پیامدهای ناشی از زایمان بیشتر از مردان است .

 سکته مغزی هنگامی رخ می‌دهد که یک لخته خونی باعث انسداد شریان‌ خون‌رسان به مغز می‌شود (سکته مغزی ایسکمیک) و یا یک رگ خونی مغز پاره شده و خونرسانی به بخشی از مغز متوقف می‌شود (سکته مغزی هموراژیک). در عرض چند دقیقه پس از این حادثه سلول‌های مغز شروع به مردن می‌کنند. دلیل سکته مغزی هر کدام از این موارد که باشد، باید دقت داشت که با وقوع سکته مغزی بیمار در خطر مرگ قرار خواهد گرفت. سکته مغزی سومین عامل مرگ و میر در جهان است.

 

آمار سکته مغزی در ایران نیز چندان مناسب نیست .پزشکان ایرانی می گویند افراد در ایران ۱۰ سال زودتر از سایر کشورها به سکته مغزی مبتلا می شوند. متخصصان کم تحرکی، مصرف بی رویه نمک و چربی، چاقی، استعمال دخانیات و در مجموع رژیم نامناسب غذایی را عاملی برای حرکت به سمت سکته های مغزی ایرانیان می دانند.

معمولاً قبل از بروز سکته مغزی علائم هشدار دهنده‌ای وجود ندارد و یا اینکه علائم بسیار جزئی هستند. بعد از بروز سکته مغزی بیمار باید بلافاصله در بیمارستان بستری گشته تا از بروز صدمات دائمی به مغز جلوگیری شود. عوارضی که بعد از سکته مغزی ایجاد می‌شود بستگی به محل سکته و وسعت بافت‌های گرفتار شدهٔ مغز دارد. عوارض سکته مغزی از عوارض خفیف و گذرا مثل تاری دید تا عوارض فلج کننده دائمی و یا حتی مرگ را شامل می‌شود.

اگر این علائم در طول ۲۴ ساعت از بین بروند، این وضعیت را اصطلاحاً حمله ایسکمی گذرا (transient ischemic attack)می‌نامند که یک علامت هشدار دهنده از یک سکته مغزی احتمالی در آینده می‌باشد.

علایم سکته مغزی

در بیشتر افراد علایم سکته مغزی به سرعت و در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه بعد از وقوع سکته خود را نشان می‌دهند. علایم هر سکته مغزی بستگی به قسمتی از مغز دارد که دچار گرفتاری شده‌است. این علایم امکان دارد شامل موارد زیر گردد:

۱-ضعف و کرختی صورت وبازوها یا پاها به خصوص در یک طرف بدن (همی پارزی)

۲-فلج صورت. بازو و پاها در همان طرف (همی پلژی)

۳-عدم تعادل و لنگ زدن (آتاکسی)

۴-اختلال در تکلم یا در درک کلام (دیس آرتری)

۵-اشکال در بلع (دیس فاژی)

۶-کرختی و سوزش قسمت‌های بدن-اشکال در درک وضعیت و موقعیت (پارستزی)

۷-دو بینی-تاری دید یا از دست دادن بینایی به خصوص در یک چشم

۸-سردرد شدید و ناگهانی

۹-از دست دادن حافظه کوتاه مدت وطولانی مدت-اختلال در قضاوت

۱۰-سرگیجه بدون دلیل و سقوط ناگهانی

۱۱-بی‌اختیاری ادرار و مدفوع

۱۲-اشکال در پیدا کردن کلمات و فهمیدن آن چیزی که دیگران می‌گویند.

۱۳-عدم توانایی در انجام حرکات ظریف.

اگر سکته مغزی شدید باشد، قسمت‌هایی از مغز که کنترل تنفس و فشار خون را بر عهده دارند ممکن است گرفتار شده و یا اینکه ممکن است شخص به اغماء رفته و نتایج مرگباری را به دنبال داشته باشد.

 

 

مهم‌ترین نشانه‌های سکته مغزی

علائم سکته مغزی بر اساس نوع سکته، محل بروز آن در مغز و شدت آن، مختلف هستند. مهم‌ترین علائم سکته مغزی عبارتند از:

۱- تاری ناگهانی دید به خصوص در یک چشم

۲- احساس بی‌حسی یا فلج ناگهانی در یک طرف صورت و دست یا پای یک طرف بدن

۳- کاهش ناگهانی بینایی، قدرت بدن، تعادل بدن (به سختی راه رفتن)، قوای حسی، صحبت کردن و یا فهم صحبت دیگران

۴- سرگیجه ی بدون دلیل یا افتادن ناگهانی روی زمین

۵- سردرد ناگهانی و شدید بدون دلیل که فورا بعد از آن فرد بیهوش می‌شود (نشان دهنده سکته مغزی به علت خونریزی است).

۶- بیهوش شدن فرد

۷- به هم خوردن تعادل بدن به طور ناگهانی که احتمالا با حالت تهوع، استفراغ کردن، تب، سکسکه و یا قورت دادن غذاها به سختی همراه است.

اگر شما و یا کسی که پیش شماست، دچار هر یک از علائم سکته مغزی شد، باید سریعا خودتان را به پزشک برسانید (به اورژانس زنگ بزنید و یا کسی شما را به بیمارستان ببرد)، زیرا درمان فوری سکته مغزی باعث زنده ماندن فرد و بهبود سریع تر او می‌شود. برخی روش‌های درمانی بایستی در طی ساعات اولیه بعد از شروع علائم سکته مغزی، انجام شوند. تأخیر در درمان سکته مغزی باعث مرگ فرد و یا معلولیت دائمی (مثل فلج شدن دست و پا) او می‌شود.

وقتی شما دچار علائم سکته مغزی می‌شوید، نشان می‌دهد خون کافی به مغز نمی‌رسد. آسیب ناشی از سکته مغزی می‌تواند موقتی و یا دائمی باشد، به عنوان مثال ممکن است دیگر نتوانید حرف بزنید و یا بعد از مدتی قدرت صحبت کردن شما بر گردد. ممکن است دچار فلج جزئی یا کامل در دست‌ها و یا پاها شوید. مسئله مهم این است که وقتی دچار علائم سکته مغزی گشتید، هر چه سریع تر نزد پزشک بروید. شروع زودتر درمان باعث آسیب کمتر مغز می‌شود و کمتر دچار فلج دائمی می‌شوید.

آزمون سکته مغزی: حرف زدن، لبخند زدن، تکان خوردن

آزمون سکته مغزی به شناسایی علایم و نشانه های این بیماری کمک می کند. این آزمون از جزئیات زیر تشکیل شده است:

– چهره. از فرد بخواهید لبخند بزند. آیا یک طرف صورت بی حس است؟

– بازوها. از فرد بخواهید دست هایش را بالا ببرد. آیا یک دست پایین است؟

– حرف زدن. از بخواهید یک جمله ساده را تکرار کند. آیا در به یاد آوردن و بیان کلمات با دشواری روبرو است؟

تشخیص سکته مغزی

وقتی فردی با علایم و نشانه های سکته مغزی به بخش اورژانس مراجعه می کند، در ابتدا باید نوع سکته مغزی را مشخص کرد. دو نوع سکته مغزی اصلی وجود دارد که روش های درمان شان متفاوت است. پزشکان می توانند از عکس برداری اورژانسی برای شناسایی نوع سکته مغزی – مسدود شدن یا منفجر شدن رگ خونی – استفاده کنند. نتایج آزمایش های اضافی محل خونریزی درون مغز را مشخص می کند.

انواع سکته مغزی عبارتند از

۱- سکته مغزی ایسکمیک:

اگر سرخرگی که خون را به مغز می‌رساند، بسته شود، این نوع سکته مغزی رخ می‌دهد. علل متعددی باعث بسته شدن رگ خونی می‌شوند، مثلا رسوب چربی‌ها در شریان‌ها (آترواسکلروز) باعث تشکیل لخته خونی می‌شود. گاهی اوقات، در اثر بی‌نظمی ضربان قلب، یک لخته خونی در قلب ایجاد می‌شود. سپس این لخته خونی به جای دیگری از بدن می‌رود که در آنجا سرخرگ رساننده خون به مغز را می‌بندد.

۲- سکته مغزی هموراژیک:

وقتی یک رگ خونی در مغز پاره شود و باعث خونریزی در مغز شود، این نوع سکته رخ می‌دهد که آن هم دلایل متعددی دارد.

۳- حمله ایسکمیک گذرا:

در واقع یک سکته مغزی ناقص است که در اثر گرفتگی رگ خونی رخ می‌دهد. اگرچه حمله ایسکمی گذرا باعث آسیب دائمی مغز نمی‌شود، ولی باعث بروز علائم سکته مغزی می‌شود که چند دقیقه و یا حتی چند ساعت طول می‌کشند. شما به عنوان علامت سکته مغزی نباید از این حالت چشم پوشی کنید.

 

هنگام بروز علائم سکته مغزی چه باید کرد؟

۱- علائم سکته مغزی را نادیده نگیرید، حتی اگر فقط یک علامت داشتید و یا علائم خفیف بودند و یا برطرف شدند.

۲- معطل نکنید. هر یک دقیقه حیاتی است، پس فورا خودتان را به پزشک برسانید.

۳- اگر یکی یا چند تا از علائم سکته مغزی را برای بیش از چند دقیقه داشتید، به اورژانس (۱۱۵) زنگ بزنید. آمبولانس شما را سریعا به بیمارستان می‌رساند.

۴- زمانی را که علائم سکته مغزی شروع شده اند، بررسی کنید. این نکته مهمی است که باید به پزشک در بیمارستان بگویید.

درمان

در درمان سکته مغزی، ثانیه ها نیز اهمیت دارند. وقتی اکسیژن به مغز نمی رسد، مرگ سلول های مغز در چند دقیقه آغاز می شود. به شرط مصرف داروهای متلاشی کننده لخته خون در سه ساعت ابتدایی پس از بروز سکته مغزی، می توان از گسترش آسیب دیدن مغز کاست. وقتی بخشی از بافت مغز از میان می رود، اندام هایی از بدن که توسط بافت از میان رفته مغز کنترل می شدند از کار می افتند. به عبارت دیگر سکته مغزی سبب ناتوانی بلند مدت جسمی می شود.

درمان اولیه پس از وقوع یک سکته مغزی شامل تحت نظر گرفتن دقیق فرد و انجام اقدامات پرستاری برای محافظت راه تنفسی او می‌باشد. اگر در سی تی اسکن دیده شد که یک لخته خون در شریان وجود دارد، باید فوراً با استفاده از داروهای ترومبولیتیک اقدام به حل کردن آن نمود. این درمان ممکن است باعث بهبود عواقب سکته مغزی بشود اما در هر موردی نباید آن را بکار برد، زیرا باعث افزایش خطر بروز خونریزی در مغز می‌شود.

انجام درمان طولانی مدت برای کاهش خطر وقوع سکته‌های مغزی بعدی بستگی به این دارد که علت ایجاد این سکته مغزی چه بوده‌است. یکی از راههای درمان سکته مغزی ناشی از انسداد عروق، حل کردن لخته مسدود کننده رگ است.

این کار با استفاده از دارویی به نام Alteplase یا به اختصار tPA انجام می‌شود. هر قدر این درمان سریعتر انجام شود نتیجه بهتری دارد و حداکثر ظرف چهار ساعت و نیم از شروع سکته مغزی قابلیت تزریق وجود دارد.

هر قدر تزریق از شروع سکته به تاخیر بیفتد احتمال بروز خونریزی مغزی بدنبال این درمان بیشتر می‌شود. این دارو از طریق ورید بازویی یا داخل شریانی تزریق می‌شود. اگر زمان فوق از دست برود و علت سکته آمبولی یا ترومبوز عروق مغزی بوده‌باشد، داروهایی مثل آسپیرین یا وارفارین تجویز می‌شود تا با رقیق کردن خون از وقوع لخته‌های خون جلوگیری کند.

اگر مشخص شد که یک شریان دچار تنگی شده‌است ممکن است با جراحی بتوان آن را باز نمود. بعد از بروز یک سکته مغزی که علتش خونریزی و پاره شدن یک شریان بوده‌است، درمان بر روی زمینهٔ ایجاد کننده آن متمرکز می‌شود. درمان طولانی مدت آن ممکن است شامل تجویز داروهای ضد فشار خون باشد تا فشار خون را پایین آورده و از احتمال خونریزی‌های بعدی جلوگیری کند. اگر سکته مغزی بر اثر التهاب شریان باشد ٬داروی کورتون دار تجویز می‌شود.

 

در بیشتر موارد سکته‌های مغزی، درمان‌های توانبخشی مثل فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی چه در بیمارستان و چه در خانه ضروری می‌باشد. بدون شک یکی از مهمترین مراحل درمانی بیماران سکته مغزی توانبخشی تحت نظر یک تیم توانبخشی است که اعضائ تیم شامل متخصص طب فیزیکی و توانبخشی، کاردرمانگر فیزیوتراپیست ارتوپدی فنی، شنوایی شناس، گفتار درمان، بینایی‌شناسی روانشناس، کارشناس تغذیه، پرستار توانبخشی مددکار اجتماعی و خانه ساز (home maker)می‌باشد.

 یکی از روشهای جدیدی که در توانبخشی و درمان بیماران سکته مغزی استفاده شده‌است استفاده از تحریک غیر تهاجمی مغز می باشد که شامل دو تکنولوژی تحریک مغناطیسی مغز یا rTMS و تکنولوژی تحریک الکتریکی مغز یا "تی دی سی اس” می‌باشد در بررسی بازبینی مقالات که توسط انجمن نوروفیزیولوژی بالینی در سال ۲۰۰۹ انجام شده و در ژورنال نوروفیزیولوژی بالینیبه چاپ رسیده‌است به مطالب زیر اشاره شده‌است.

در روش تحریک مغناطیسی مغز تحریک سلولهای مغزی برای اصلاح عملکرد سلولهای مغزی از طریق افزایش خاصیت نوروپلاستیسیتی مغز انجام می‌شود این روش بسیار کم عارضه بوده و توسط پزشکان متخصص طب فیزیکی و توانبخشی و یا مغز و اعصاب انجام می‌شود.

در این روش یا به کمک القای با فرکانس بالا نیمکره صدمه دیده تحریک می شود و یا به کمک القای با فرکانس پایین فعالیت نیمکره سالم کم می شود که در نتیجه آن فعالیت نیمکره صدمه دیده زیاد می شود.

این روش در بازگشت عملکرد دست بهبود گفتار کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران موثر بوده‌است.علت بروز سکته مغزی چیست؟

یکی از علل متداول سکته مغزی ضخیم و سخت شدن دیواره رگ های خونی است. پلاکت های ساخته شده از چربی، کلسیم، کلسترول و … انعطاف رگ های خونی را از میان می برند. لخته خون ممکن است سبب مسدود شدن رگ خونی غیر قابل انعطاف و بروز سکته مغزی ایسکمیک شود. عامل اصلی سکته مغزی هموراژیک در اکثر موارد عدم درمان فشار خون بالا است که سبب انفجار رگ خونی ضعیف می شود.

عوامل خطر زا: بیماری های مزمن

بیماری های مزمن سبب افزایش احتمال بروز سکته مغزی می شوند. بیماری های مزمن عبارتند از:

– فشار خون بالا

– کلسترول بالا

– دیابت

– چاقی

کنترل و درمان بیماری های فوق احتمال بروز سکته مغزی را به شدت کاهش می دهد.

عوامل خطر زا: رفتارها

رفتارهای نامناسب و خطر زایی که در ادامه می خوانید خطر بروز سکته مغزی را به شدت افزایش می دهند:

– دود کردن سیگار

– ورزش نکردن

– نوشیدن الکل

 

عوامل خطر زا: تغذیه

پیروی کردن از رژیم غذایی نامناسب می تواند خطر بروز سکته مغزی را افزایش دهد. مصرف بیش از اندازه چربی و کلسترول می تواند سبب ضخیم شدن رگ های خونی شود. مصرف بیش از اندازه نمک ممکن است سبب بروز بیماری فشار خون شود. مصرف بیش از اندازه کالری سبب بروز اضافه وزن و چاقی می شود. با پیروی کردن از رژیم غذایی حاوی سبزیجات، میوه، غلات و ماهی می توان از بروز سکته مغزی جلوگیری کرد.

عوامل خطر زایی که در کنترل شما نیست

برخی از عوامل خطر زا – کهنسالی و وجود سابقه سکته مغزی در خانواده – که در بروز سکته مغزی موثرند خارج از کنترل انسان قرار دارند. جنسیت، نقش مهمی ایفاء می کند. سکته مغزی مردان را بسیار بیشتر از زنان تهدید می کند. با این وجود، زنان در اکثر مواردی که سکته مغزی بروز می کند جان شان را از دست می دهند. سکته مغزی، آفریقایی آمریکایی تبارها، سرخ پوست ها و اسکیموها را بیشتر از سایر نژاد ها تهدید می کند.

پیشگیری کردن از بروز سکته مغزی:

افرادی که بازمانده سکته مغزی هستند برای پیشگیری کردن از بروز دوباره سکته مغزی باید موارد زیر را رعایت کنند:

– پرهیز از دخانیات

– ورزش کردن و کنترل وزن

– پرهیز کردن از الکل و نمک

– مصرف مواد غذایی سالم مانند ماهی، سبزیجات و غلات

پیشگیری کردن از سکته مغزی: داروها

پزشکان برای افرادی که احتمال دارد سکته مغزی کنند داروهایی تجویز می کنند تا احتمال بروز سکته را کاهش دهند. داروهای ضد لخته خون، مثل آسپرین، پلاکت های خون را حفظ می کنند که سبب ایجاد لخته می شوند. داروهای ضد لخته خون، مانند وارفارین، برای بازماندگان سکته مغزی تجویز می شوند تا به بیداری بخش خاموش مغزشان کمک کنند. افرادی که از فشار خون بالا رنج می برند برای درمان این بیماری باید به پزشک مراجعه کنند.

 

پیشگیری کردن از سکته مغزی: جراحی

در برخی از موارد، سکته مغزی در نتیجه تنگ شدن شریان کاروتید ایجاد می شود. پزشکان، افرادی را که سکته مغزی خفیف یا زود گذر (TIA ) کرده اند را جراحی می کنند و پلاکت ها را از دیواره این شریان پاک می کنند.

پیشگیری کردن از سکته مغزی: بالون و استنت

در برخی موارد، پزشکان برای باز کردن شریان کاروتید از آنژیو پلاسی برای قرار دادن بالون و استند استفاده می کنند.

زندگی پس از سکته مغزی

بیش از نیمی از افرادی که سکته مغزی کرده اند توانایی های خود را باز می یابند. کسانی که به اندازه کافی داروهای متلاشی کننده لخته خون مصرف می کنند ممکن است به طور کامل بهبود یابند و کسانی که دچار ناتوانی شده اند یاد می گیرند مستقل باشند.

جمعه 7 ارديبهشت 1397برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی
 
 
 
 
 
 
 
 
ایمنی اشعه مایکروفر برای سلامت انسان مورد بحث است؛ اینکه آیا اشعه مایکروفر می تواند باعث ایجاد ترکیبات سرطان زا در غذا شود یا نه؟

افکار نیوز –  این روزها مایکروفر به یار شفیق خانم ها بدل شده است و بسیاری از آنها نمی توانند قید استفاده از آن را در خانه بزنند به همین خاطر این وسیله در آشپزخانه نقش حیاتی را ایفا می کند. اما از ابتدا این وسیله در مظان اتهام بوده است و بسیاری معتقد بودند می تواند خطر جدی برای سلامتی داشته باشد. از طرفی عده ای از آن دفاع می کنند و معتقدند امواج مایکروفر تاثیری در سلامتی افراد ندارد. اگر شما پیرامون این دستگاه نیز دچار تردید شده اید با ما همراه شوید.

مایکروویو چیست؟

مایکروویو نوعی از امواج الکترومغناطیسی و در واقع امواجی رادیویی با فرکانس بسیار بالا هستند. هر چه فرکانس تشعشع بالاتر رود، طول موج آن کمتر می شود و به همین علت به آن «مایکروویو» یعنی امواج کوتاه می گویند. اشعه مادون قرمز و ماوراء بنفش و ایکس نیز از امواج الکترومغناطیسی هستند، اما طول موج آنها حتی از امواج مایکروویو هم کوتاه تر است. این امواج ممکن است در برخورد با یک ماده، منعکس، منتشر یا جذب شوند. مواد فلزی این امواج را کاملاً منعکس می کنند. اغلب مواد غیر فلزی مانند شیشه و پلاستیک امواج را از خود عبور می دهند و موادی که جاری آب هستند مانند غذاها و حتی انسان، انرژی این امواج را جذب می کنند. اگر سرعت جذب انرژی یک ماده بیش از سرعت از دست دادن آن باشد، دمای آن ماده بالا می رود.

اتهامی غیر قابل گذشت

مطالعات جدید، مسئله مسمومیت زایی و سرطان زایی اشعه های مایکروفر را رد کرده اند. با این وجود، ایمنی اشعه مایکروفر برای سلامت انسان مورد بحث است؛ اینکه آیا اشعه مایکروفر می تواند باعث ایجاد ترکیبات سرطان زا در غذا شود یا نه، کمیته تخصصی National Health and Medical Research Council مورد مطالعه قرار گرفت و رد شد.

با این حال، اشعه مایکروفر همانطور که غذا را گرم می کند، بافت های بدن را نیز گرم می کند. مواجهه با مقدار بالای اشعه مایکروفر، می تواند باعث سوختگی دردناک شود. خصوصاً عدسی چشم به حرارت زیاد حساس است و مواجهه زیاد با اشعه مایکروفر می تواند باعث کاتاراکت (آب مروارید) شود. مواجهه تصادفی با مقادیر بسیار بالای اشعه مایکروفر می تواند باعث تغییر یا از بین رفتن اسپرم شود و نازایی موقت در مردان ایجاد کند. این مواجهه در صورتی می تواند رخ دهد که اشعه از درون دستگاه به بیرون نفوذ کند، یعنی هنگامی که درب آن به طور کامل بسته نشده است یا درز آن خراب یا کهنه یا جرم گرفته است. به همین دلیل محفظه داخل مایکروفر را باید چند مدت یکبار با آب و مواد شوینده ملایم شست.

باید به خاطر داشت تابش اشعه مایکروفر با قطع برق آن به طور کامل متوقف می شود و این اشعه در غذا نیز باقی نمی ماند و هرگز غذا را رادیواکتیو نمی کنند. بیمارانی که از دستگاه ضربان ساز قلب استفاده می کنند، در استفاده از مایکروفر باید محتاط باشند زیرا امواج مایکروفر به خصوص در مایکروفرهای قدیمی، می توانند با سیگنال های دستگاه ضربان ساز قلب تداخل کنند.

از چه ظرفی برای گرم کردن غذا در مایکروفر باید استفاده کرد

امروزه ظروف فراوانی با برچسب «قابل استفاده در مایکروفر» در معرض فروش هستند، اما اینکه برای کنترل کیفیت و سلامت آنها از کدام استاندارد استفاده شده است و یا باید استفاده شود به طور دقیق مشخص نیست. برخی ظروف پلاستیکی غیر استاندارد، هنگام تماس با مواد داغ، پلیمرهای شیمیایی منتشر می کنند که برای بدن انسان ایجاد مسمومیت می کنند و مصرف غذاهای گرم شده در این ظروف را خطرناک می کنند. به همین دلیل توصیه نمی شود غذا یا نوشیدنی های داغ را در ظروف پلاستیکی نگهداری و یا سرو کرد.

فقط ظروفی که مخصوص مایکروفر هستند، باید در این دستگاه استفاده شوند. ظروف پلاستیکی معمولی برای استفاده در مایکروفر مناسب نیستند زیرا با حرارت بالای مایکروفر، ساختار شیمیایی این ظروف تغییر می کند و مواد سمی وارد غذا می شود. برای گرم کردن غذاهای چرب، ظروفی شیشه ای به پلاستیکی ارجحیت دارند. ظروف فلزی یا دارای روکش فلزی و نیز فویل های آلومینیومی برای استفاده در مایکروفر مناسب نیستند زیرا اشعه مایکروفر را منعکس می کنند و ممکن است به خود دستگاه نیز آسیب برسانند.

از ظروف گرد برای گرم کردن استفاده کنید

شکل ظرف در نوع حرارتی که غذا در طی گرم کردن می بیند، موثر است. در ظروف گرد و یا بیضی شکل، کناره های غذا نمی سوزد زیرا در این ظروف تمام کناره های غذا به طور یکنواخت حرارت می بیند، اما در ظروف معرفی شکل، کناره های غذا بیشتر می سوزد. ظروف گرد، به علت اینکه سطح تماس بیشتری ایجاد می کنند، برای گرم کردن غذا در مایکروفر مناسبترند. برای حفظ رطوبت درون غذا و یکنواخت حرارت دیدن آن، بهتر است روی غذا پوشانده شود. اگر بدین منظور از روکش های پلاستیکی استفاده می شود، بهتر است با غذا تماس نداشته باشند.

چگونه از مایکروفر درست استفاده کنیم

غذایی که در مایکروفر پخته می شود، ممکن است به طور یکنواخت حرارت نبیند، بنابراین در قسمت هایی از غذا که خوب حرارت ندیده است، میکروارگانیزم های مضر باقی می مانند. این که حرارت تا چه میزان به درون غذا نفوذ می کند، به ضخامت تکه های غذا، میزان رطوبت و ترکیب غذا بستگی دارد. بهتر است در پخت غذا با مایکروفر، آن در به تکه های کوچک تقسیم کرد. معمولاً تولیدکنندگان مایکروفر، در آن از صفحه گردان و فن های همزن استفاده می کنند.

توصیه می شود در فواصل عمل پخت، غذا دو تا سه بار هم زده شود. غذایی که از فریزر خارج می شود، باید قبل از قرار دادن در مایکروفر کاملاً از حالت انجماد خارج شود زیرا آب بسیار راحت تر از یخ اشعه مایکروفر را به خود جذب می کند. بنابراین اگر قسمت هایی از غذا یخزده باقی بماند، حرارت به طور یکنواخت به غذا نمی رسد و میکروارگانیزم های مضر در آن باقی می ماند. البته مزیت مایکروفر این است که غذای یخ نزده را سریع می پزد، بدون اینکه برای مدت طولانی در محدوده خطر حرارت، یعنی ۴ تا ۶۰ درجه که دمای رشد میکروب هاست، قرار بگیرد.

حسن حسادت برانگیز مایکروفر

از آنجایی که زمان مواجهه غذا با آب و دمای بالا در مایکروفر در مقایسه با روش های پخت معمولی پایین تر است، از دست دادن ویتامین ها و املاح نیز در آن کمتر است، به خصوص ویتامین های محلول در آب مانند ویتامین ث و ب۱ که نسبت به حرارت بسیار حساس هستند، در مایکروفر بیشتر حفظ می شوند. مایکروفر این برتری را نسبت به جوشاندن غذا دارد که نشت ویتامین ها به درون آب پخت را به حداقل می رساند و از این نظر شبیه به بخار پز کردن غذاست.

مطالعه ای که در سال ۲۰۰۳ انجام شد حاکی از آن بود که در مایکروفر، از دست رفتن ترکیبات محلول آنتی اکسیدانی فنولیک نسبت به سایر روش های پخت بیشتر است، اما اینکه این ترکیبات فنولیک چه نقشی در تغذیه انسان دارند، خود سوال است. از مزیت های مایکروفر این است که ترکیب پروتئینی غذا در آن نسبت به سایر روش های پخت بیشتر حفظ می شود. گوشت پخته شده با مایکروفر، از کیفیت بالاتری برخوردار است زیرا با اکسیداسیون کمتری همراه است. از آنجایی که حرارت در مایکروفر ملایم تر است، واکنش قهوه ای شدن در آن به طور مشهود کمتر است.

آیا غذا در مایکروفر موجی می شود؟

تحقیقات ثابت کرده است، شواهد مستندی دال بر این که تشعشعات مایکروفر در هر سطح بتواند موجب ایجاد یا تحریک سرطان شود، در دست نیست. زمانی که دستگاه خاموش می شود، امواج در غذا یا اجاق باقی نمی مانند. بنابراین غذایی که در مایکروفر پخته شده است، ضرری ندارد.

یک مایکروفر ایمن

همه مایکروفرها حداقل دو کلید قفل داخلی دارند که به محض باز شدن در دستگاه، تولید امواج را متوقف می کند. البته در حین روشن بودن، ممکن است مقداری از امواج از اطراف در نشت کنند. طراحی و ساخت مایکروفر باید طوری باشد که این نشت را تا سطح مجاز استاندارد کاهش دهد. به همین منظور موسسات استاندارد، آزمایشی برای بررسی نشت از دیواره دستگاه طرح کرده اند تا با رعایت استاندارد و موارد احتیاط، اثری بر سلامت انسان نداشته باشد. بررسی های متعدد نشان داده سطح این نشت در مایکروفرهای استاندارد در حدی است که اگر اجاق سالم باشد و درست استفاده شود، بی خطر است.

نکات مهم در استفاده از مایکروفر

از آنجایی که از این منبع حرارتی برای پخت غذا، گرم کردن مجدد آن و نیز نرم کردن غذاهای منجمد شده استفاده می شود، باید به هنگام استفاده از آن موارد زیر را به خاطر داشت:

ـ به دلیل اینکه مایکروفر طعم اجزای غذا را به خوبی ظاهر می سازد، باید از نمک و ادویه کمتری استفاده شود. غذاهای تازه با آب بیشتر، بهتر و سریع تر از غذاهای خشک پخته می شوند.

ـ به منظور یکنواخت کردن حرارت در فرهایی که مجهز به صفحه گردان نیستند، باید هر دو دقیقه یکبار، با خاموش کردن مایکروفر، ظرف غذا را ۹۰ درجه چرخاند و در صورتی که ماده غذایی به شکل مایع است، باید آن را هم زد. همچنین می توان با زیرورو کردن غذا، به یکنواخت نمودن حرارت سرعت بیشتری بخشید.

ـ برای پخت مواد غذایی مانند گوجه فرنگی، تخم مرغ، سیب زمینی، سوسیس و کالباس، ابتدا باید برش هایی در این مواد غذایی ایجاد کرد و سپس آن را پخت. زیرا افزایش فشار در ماده غذایی، باعث ترکیدن و بدفرم شدن آنها می شود.

ـ برای تخم مرغ باید پوسته آن را به اندازه یک عدس سوراخ کرد.

ـ غذاهایی که حرارت داده می شوند، باید ضخامتی کمتر از ۶ـ ۵ سانتیمتر داشته باشند. توصیه می شود مواد غذایی با حجم زیاد را تقسیم کنید و هر بار فقط قسمتی از آن را در مایکروفر بپزید. همچنین ضخیم ترین قطعه، در کناره ظرف و قطعات نازکتر در مرکز آن قرار داده شوند تا علاوه بر جلوگیری از خشک شدن غذا، از آب انداختن نیز ممانعت به عمل آید.

منبع : خانواده موفق/ علیرضا اشکان

شنبه 23 دی 1396برچسب:, :: 1:43 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

لوپوس یک بیماری خود ایمنی است که حدود 1.5 میلیون نفر در ایالات متحده این بیماری را دارند این یک بیماری مزمن که در آن سیستم ایمنی به اشتباه به سلول ها و بافت های سالم بدن حمله می کند لوپوس اریتماتوی سیستمیک یک اختلال بافت همبند التهابی مزمن است که می تواند مفاصل، کلیه ها، پوست، غشاهای مخاطی و دیواره رگ های خونی را درگیر کند.

مشکلات در مفاصل، سیستم عصبی، خون، پوست، کلیه ها، دستگاه گوارش، ریه ها و سایر بافت ها و اندام می تواند توسعه یابد افراد مبتلا به لوپوس فعال اغلب به کورتیکواستروئیدها و یا داروهای دیگر سرکوب کننده سیستم ایمنی نیاز دارند. حدود 70 تا 90 درصد از افرادی که مبتلا به لوپوس، زنان در سن باروری هستند اما کودکان (عمدتاً دختر)، مردان مسن تر و زنان و حتی نوزادان نیز درگیر گرفتار می شوند لوپوس در تمام نقاط جهان رخ می دهد اما ممکن است در میان سیاه پوستان و آسیایی ها شایع تر باشد.
علت لوپوس معمولاً شناخته شده نیست گاهی اوقات، استفاده از داروهای خاص مانند هیدرالازین و پروکائین آمید (برای درمان ناراحتی های قلبی)، ایزونیازید (برای درمان سل) می تواند سبب لوپوس شود لوپوس ناشی از دارو معمولاً پس از توقف دارو از بین می رود 
علائم  لوپوس از فردی به فرد بسیار متفاوت است علائم ممکن است با تب ناگهانی، عفونت ناگهانی حاد شدید شروع شود و یا علائم ممکن است به تدریج در طول ماه یا سال ها با شعله ور شدن بیماری با تب، احساس ناخوشی و یا هر یک از علائم مورد بحث زیر متناوب با دوره های زمانی رخ دهد اغلب افراد مبتلا به لوپوس علائم خفیف موثر، عمدتاً بر پوست و مفاصل دارند.
انواع سردردهای میگرنی، صرع و یا اختلالات روانی شدید (جنون) ممکن است اولین ناهنجاری هایی باشد که متوجه می شوید در نهایت، با این حال، علایم ممکن است هر سیستم بدن را تحت تاثیر قرار دهد.

لوپوس کشنده نیست

لوپوس یک بیماری خود ایمنی است که سبب حمله سیستم ایمنی بدن به اندام بدن می شود و در موارد شدید، آسیب اندامها می تواند رخ دهد بیش از 90 درصد افراد مبتلا به لوپوس زنان بین سنین 15 و 45 می باشد از لحاظ تاریخی، لوپوس باعث می شد تا مردم جوان، در درجه اول در اثر نارسایی کلیه فوت نمایند امروزه، با درمان دقیق 80 تا 90 درصد از افراد مبتلا به لوپوس انتظار یک زندگی با طول عمر طبیعی وجود دارد با درمان، بیماران لوپوس قادر به زندگی طولانی تر با ناتوانی و ناخوشی کمتر هستند.

شعله ور شدن لوپوس

لوپوس معمولاً باعث مقداری التهاب است گاهی اوقات لوپوس می تواند شعله ور شده و علایم را بدتر کند شعله ور شدن می تواند سبب درد مفاصل، خارش پوست و مشکلات ارگان ها به ویژه کلیه باشد.
دارو و تغییر در شیوه زندگی می تواند سبب کنترل عود و از ایجاد آسیب به ارگان ها جلوگیری می کند شما باید همکاری نزدیک با دکتر خود برای رسیدگی به این علائم داشته باشید.

کلیه ها

کلیه از اندام هایی است که معمولاً توسط لوپوس تحت تاثیر قرار می گیرد التهاب طولانی مدت در کلیه باعث آسیب می شود اگر به اندازه کافی کلیه زخم شود برای از دست دادن عملکرد آن آغاز خواهد شد.
با ابتلا به شعله ور شدن و درمان آن با داروهای مناسب، شما می توانید کلیه خود را از آسیب محافظت کنید.

قلب

در موارد شدید لوپوس به شدت تحت درمان قرار می گیرد و در حال حاضر مردم از لوپوس خود و یا از نارسایی کلیه نمی میرند با این حال، افراد مبتلا به لوپوس هنوز در خطر بیماری قلبی هستند.
لوپوس می تواند سبب التهاب قلب شود و در نتیجه باعث افزایش میزان حملات قلبی و بیماری عروق، حتی در بیماران جوان در 20 سالگی شود پوشش التهاب در اطراف قلب نیز می تواند سبب درد قفسه سینه (پریکاردیت) شود.

خون

افراد مبتلا به لوپوس با احتمال بیشتری سبب کم خونی یا لخته خون می شود برخی از افراد مبتلا به لوپوس نیز سندرم آنتی بادی آنتی فسفولیپید (APS) دارند APS خطر لخته شدن خون و سقط جنین را افزایش می دهد.
لخته شدن خون می تواند در هر نقطه از بدن از جمله ریه ها، پاها و یا حتی مغز رخ دهد.

مغز

گاهی اوقات، التهاب در مغز رخ می دهد این می تواند سبب سردرد و مشکلات روانی مانند از دست دادن حافظه و یا تمرکز ضعیف، تشنج، مننژیت و یا حتی یک کما شود.
برخی از بیماران مبتلا به لوپوس نیز تغییرات در خلق و خوی خود به ویژه تحریک پذیری، افسردگی و اضطراب را تجربه می کنند.

ریه

برخی از بیماران مبتلا به لوپوس دچار التهاب در پوشش اطراف ریه ها می شوند این پلوریت نام دارد این امر باعث درد قفسه سینه شدید در موارد استنشاق می شود.
اگر التهاب به ریه ها سرایت کند می توانند سبب زخمی شدن آن شود ریه زخمی مقدار اکسیژن جذب شده در جریان خون را کاهش می دهد.

مفاصل

افراد مبتلا به لوپوس معمولاً دارای آرتریت های التهابی هستند آنها در صبح به سختی از خواب بیدار می شوند و در مفاصل، معمولاً در مفاصل کوچک سبب تورم می شود گاهی اوقات درد می تواند بسیار ناتوان، کننده باشد.
بر خلاف برخی دیگر از اشکال آرتریت، آرتریت های التهابی از لوپوس به ندرت سبب تغییر شکل دست ها می شود.

دستگاه گوارش

التهاب لوپوس می تواند در دستگاه گوارش پخش شود اندام هدف مانند لوزالمعده و کبد است.
لوپوس می تواند باعث نشت پروتئین به روده شود این سبب از دست دادن پروتئین از روده می شود این وضعیت باعث اسهال و جذب مواد مغذی از روده می شود.

عفونت

همه داروها از حمله سیستم ایمنی بدن به بدن و مختل کردن توانایی مبارزه با عفونت ها، جلوگیری می کند افراد مبتلا به لوپوس بسیار مستعد ابتلا به عفونت، از جمله عفونت های پوست و عفونت های دستگاه ادراری هستند آنها حتی می تواند دچار سپسیس شوند که در آن عفونت از طریق تمام بدن از طریق جریان خون گسترش می یابد.
از آنجا که سیستم ایمنی بدن توسط داروها تضعیف شده است بدن قادر به مبارزه با حتی یک عفونت ساده نیست و یک عفونت ساده می تواند تبدیل به یک عفونت پیچیده و منجر به مرگ شود.

بارداری

زنان مبتلا به لوپوس تمایل به باردار شدن ندارند با این حال، وقتی لوپوس آرام است اغلب بارداری سالمتر است لوپوس ریسک خطر زایمان زودرس دارد اگر آنتی بادی مانندSSA (RO) یا فسفولیپید وجود داشته باشد زنان باردار باید تحت نظر متخصصان حاملگی پرخطر برای جلوگیری از عوارض باشند.
از آنجا که لوپوس هورمون های جنسی زنانه را تحت تاثیر قرار می دهد بارداری می تواند روی شدت لوپوس یک زن تاثیر بگذارد در حدود یک سوم از بیماران مبتلا به لوپوس تجربه شعله ور شدن لوپوس در دوران بارداری را دارند یک سوم تجربه هیچ تغییری در شعله ور شدن نداشتند و یک سوم در واقع نشانه های بهبود در بیماری را دیدند.

لوپوس تغییر در شیوه زندگی 

تغییر در شیوه زندگی می تواند به بهبود نتایج لوپوس کمک کند بزرگترین خطر، بیماری های قلبی عروقی است و به همین دلیل توصیه به خوردن یک رژیم غذایی سالم برای قلب می شوند.
سیگار را ترک کنید و در صورت داشتن اضافه وزن رژیم لاغری کاهش وزن داشته باشید هر دو به نتایج بسیار بهتر منجر می شود تمرینان ورزشی سبک و  منظم به سلامت مفاصل و همچنین کاهش وزن کمک می کند.
مردم باید در تماس بسیار خوب و ارتباط با روماتولوژیست خود باشند جلوگیری از عوارض بیماری لوپوس بسیار آسان تر از درمان آنها پس ایجاد است امیدوارم، با تغییرات درست در شیوه زندگی، این بیماران بتوانند خطر ابتلا به این عوارض را در آینده کاهش دهند.

 
جمعه 31 شهريور 1396برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 دکتر علی شریعتی؛ "... و حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه جنايت تاريخ به‌ سود كساني كه هرگز شهادتي به سودشان نبوده است و خاموش و بي دفاع مي‌مردند، شهادت بدهد. اكنون محكمه پايان يافته است و شهادت حسين (ع) و همه عزيزانش و همه هستي‌اش با بهترين امكاني كه در اختيار جز خدا هست، رسالت عظيم الهي‌اش را انجام داده است..."

«آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدي‌اند»


حسین وارث آدم
اكنون شهيدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن‌ را داشتند كه ـ وقتي نمي‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بي‌شرمان مانديم، صدها سال است كه مانده‌ايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ مي‌گرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.
 
امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روي در روي ما بر روي زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند.
 
در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاريخ ما، تشيع، عزيزترين گوهرهايي كه بشريت آفريده است، حيات بخش ترين ماده‌هايي كه به تاريخ، حيات و تپش و تكان مي‌دهد، و خدايي ترين درسهايي كه به انسان مي‌آموزد كه مي‌تواند تا «خدا» بالا رود، نهفته است و ميراث همه اين سرمايه‌هاي عزيز الهي به دست ما پليدان زبون و ذليل افتاده است.
 
ما وارث عزيزترين امانت‌هايي هستيم كه با جهادها و شهادت‌ها و با ارزش‌هاي بزرگ انساني، در تاريخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اينهمه هستيم، و ما مسؤول آن هستيم كه امتي بسازيم از خويش، تا براي بشريت نمونه باشيم. «وكذالك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» خطاب به ماست.
 
ما مسئول اين هستيم كه با اين ميراث عزيز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ايمانمان و كتابمان، امتي نمونه بسازيم تا براي مردم جهان شاهد باشيم و شهيد باشيم و پيامبر(ص) براي ما نمونه و شهيد باشد.
 
رسالتي به اين سنگيني، رسالت حيات و زندگي و حركت بخشيدن به بشريت، بر عهده ماست، كه زندگي روزمره‌مان را عاجزيم!
 
خدايا! اين چه حكمت است؟
 
و ما كه در پليدي و منجلاب زندگي روزمره جانوريمان غرقيم، بايد سوگوار و عزادار مردان و زنان و كودكاني باشيم كه در كربلا براي هميشه، شهادتشان و حضورشان را در تاريخ و در پيشگاه خدا و در پيشگاه آزادي به ثبت رسانده‌اند.
 
خدايا اين باز چه مظلوميتي بر خاندان حسين؟
 
اكنون شهيدان كارشان را به پايان رسانده‌اند. و ما شب شام غريبان مي‌گرييم، و پايانش را اعلام مي‌كنيم و مي‌بينيم چگونه در جامعه گريستن بر حسين (ع)، و عشق به حسين (ع)، با يزيد همدست و همداستانيم؟ او كه مي‌خواست اين داستان به پايان برسد.
 
اكنون شهيدان كارشان را به پايان برده‌اند و خاموش رفته‌اند، همه‌شان، هر كدامشان، نقش خويش را خوب بازي كرده‌اند. معلم، مؤذن، پير، جوان، بزرگ، كوچك، زن، خدمتكار، آقا، اشرافي و كودك، هر كدام به نمايندگي و به‌عنوان نمونه و درسي به همه كودكان و به همه پيران و به همه زنان، و به همه بزرگان و به همه كوچكان! مردني به اين زيبايي و با اينهمه حيات را انتخاب كرده‌اند.
 
اينها دو كار كردند، اين شهيدان امروز دو كار كردند، از كودك حسين (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاري قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خويشاوند يا بيگانه، و تا آن مرد اشرافي و بزرگ و باحيثيت در جامعه خود و تا آن مرد عاري از همه فخرهاي اجتماعي، همه برادرانه در برابر شهادت ايستادند تا به همه مردان، زنان، كودكان و همه پيران و جوانان هميشه تاريخ بياموزند كه بايد چگونه زندگي كنند ـ اگر مي‌توانند ـ و چگونه بميرند ـ اگر نمي‌توانند.
 
اين شهيدان كار ديگري نيز كردند: شهادت دادند با خون خويش ـ نه با كلمه ـ شهادت دادند، در محكمه تاريخ انسان. هر كدام به نمايندگي صنف خودشان. شهادت دادند كه در نظام واحد حاكم بر تاريخ بشري ـ نظامي كه سياست را و اقتصاد را و مذهب را و هنر را، و فلسفه و انديشه را و احساس را و اخلاق را و بشريت را همه را ابزار دست مي‌كند تا انسان‌ها را قرباني مطامع خود كند و از همه چيز پايگاهي براي حكومت ظلم و جور و جنايت بسازد ـ همه گروه‌هاي مردم و همه ارزش‌هاي انساني محكوم شده است.
 
يك حاكم است بر همه تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت مي‌كند، يك جلاد است كه شهيد مي‌كند و در طول تاريخ، فرزندان بسياري قرباني اين جلاد شده‌اند، و زنان بسياري در زير تازيانه‌هاي اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شده‌اند، و به قيمت خونهاي بسيار، آخور آباد كرده‌اند و گرسنگي‌ها و بردگي‌ها و قتل عام‌هاي بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.
 
و اكنون حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات شهادت بدهد:
 
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ. شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
 
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ مي‌خورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
 
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت‌ و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان مي‌مردند. با خودش شهادت بدهد!
 
و شهادت بدهد كه در نظام حاكم بر تاريخ چگونه زنان يا اسارت را بايد انتخاب مي‌كردند و ملعبه حرمسراها مي‌بودند يا اگر آزاد بايد مي‌ماندند بايد قافله‌دار اسيران باشند و بازمانده شهيدان، با زينبش!
 
و شهادت بدهد كه در نظام ظلم و جور و جنايت، جلاد جائر بر كودكان شيرخوار تاريخ نيز رحم نمي‌كرده است. با كودك شيرخوارش!
 
و حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه جنايت تاريخ به‌ سود كساني كه هرگز شهادتي به سودشان نبوده است و خاموش و بي دفاع مي‌مردند، شهادت بدهد.
 
اكنون محكمه پايان يافته است و شهادت حسين (ع) و همه عزيزانش و همه هستي‌اش با بهترين امكاني كه در اختيار جز خدا هست، رسالت عظيم الهي‌اش را انجام داده است.

در اين تشيعي كه، اكنون به اين شكل كه مي‌بينيم درآمده است و هر كس بخواهد از آن تشيع راستين جوشان بيدار كننده، سخن بگويد، پيش از دشمن، به دست دوست قربانيش مي‌كنند، درسهاي بزرگ و پيامهاي بزرگ، و غنيمت‌هاي بسيار و ارزش‌هاي بزرگ و خدايي و سرمايه‌هاي عزيز و روح‌هاي حيات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاريخ نهفته است.
 
يكي از بهترين و حيات‌بخش‌ترين سرمايه‌هايي كه در تاريخ تشيع وجود دارد، شهادت است.
 
ما از وقتي كه، به‌گفته جلال «سنت شهادت را فراموش كرده‌ايم، و به مقبره‌داري شهيدان پرداخته‌ايم، مرگ سياه را ناچار گردن نهاده‌ايم» و از هنگامي كه به جاي شيعه علي (ع) بودن و از هنگامي كه به‌جاي شيعه حسين (ع) بودن و شيعه زينب (س) بودن، يعني «پيرو شهيدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهيدان شده‌اند و بس، در عزاي هميشگي مانده‌ايم!
 
چه هوشيارانه دگرگون كرده‌اند پيام حسين (ع) را و ياران بزرگ و عزيز و جاويدش را، پيامي كه خطاب به همه انسانهاست.
 
اين كه حسين (ع) فرياد مي‌زند ـ پس از اين كه همه عزيزانش را در خون مي‌بيند و جز دشمن و كينه توز و غارتگر در برابرش نمي‌بيند ـ فرياد مي‌زند كه «آيا كسي هست كه مرا ياري كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ينصرني؟» مگر نمي داند كه كسي نيست كه او را ياري كند و انتقام گيرد؟ اين سؤال، ‌سؤال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش از آينده است و از همه ماست. و اين سؤال انتظار حسين (ع) را از عاشقانش بيان مي‌كند و دعوت شهادت او را به همه كساني كه براي شهيدان حرمت و عظمت قايلند اعلام مي‌نمايد.
 
اما اين دعوت را، اين انتظار ياري از او را، اين پيام حسين (ع) را ـ كه «شيعه مي‌خواهد» و در هر عصري و هر نسلي، شيعه مي‌طلبد ما خاموش كرديم به اين عنوان كه به مردم گفتيم كه حسين (ع) اشك مي‌خواهد. ضجه مي‌خواهد و دگر هيچ، پيام ديگري ندارد. مرده است و عزادار مي‌خواهد، نه شاهد شهيد حاضر در همه جا و همه وقت و «پيرو».
 
آري، اين چنين به ما گفته‌اند و مي‌گويند!
 
هر انقلابي دو چهره دارد: چهره اول: ‌خون، چهره دوم: پيام.
 
و شهيد يعني حاضر، كساني كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتي كه دارد مي‌ميرد و به عنوان تنها سلاح براي جهاد در راه ارزشهاي بزرگي كه دارد مسخ مي‌شود انتخاب مي‌كنند، شهيدند حي و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصري و قرني و هر زمان و زميني.
 
و آنها كه تن به هر ذلتي مي‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌هاي خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كساني كه سخاوتمندانه با حسين (ع) به قتلگاه خويش آمده‌اند و مرگ خويش را انتخاب كرده‌اند، در حالي كه صدها گريزگاه آبرومندانه براي ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعي و ديني براي زنده ماندنشان بود، توجيه و تاويل نكرده‌اند و مرده‌اند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه براي ماندشان تن به ذلت و پستي رها كردن حسين (ع) و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زنده‌اند؟
 
هركس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نمي‌بيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين (ع) را با همه وجودش مي‌بيند، حس مي‌كند و مرگ كساني را كه به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، مي‌بيند.
 
آنها نشان دادند، شهيد نشان مي‌دهد و مي‌آموزد و پيام مي‌دهد كه در برابر ظلم و ستم، اي كساني كه مي‌پنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف مي‌كند»، و اي كساني كه مي‌گوييد: «پيروزي بر خصم هنگامي تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد انساني است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز مي‌شود و اگر دشمنش را نمي‌كشد، رسوا مي‌كند.
 
و شهيد قلب تاريخ است، هم‌چنان‌كه قلب به رگهاي خشك اندام، خون، حيات و زندگي مي‌دهد. جامعه‌اي كه رو به مردن مي‌رود، جامعه‌اي كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست داده‌اند و جامعه‌اي كه به مرگ تدريجي گرفتار است، جامعه‌اي كه تسليم را تمكين كرده است، جامعه‌اي كه احساس مسؤوليت را از ياد برده است، و جامعه‌اي كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبي، به اندام‌هاي خشك مرده بي‌رمق اين جامعه، خون خويش را مي‌رساند و بزرگ‌ترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل،‌ ايمان جديد به خويشتن را مي‌بخشد.
 
شهيد حاضر است و هميشه جاويد. كی غايب است؟
حسين (ع) يك درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نيمه‌تمام گذاشتن حج و به سوي شهادت رفتن است. حجي كه همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش براي احياي اين سنت، جهاد كردند. اين حج را نيمه‌تمام مي‌گذارد و شهادت را انتخاب مي‌كند، مراسم حج را به پايان نمي‌برد تا به همه حج‌گزاران تاريخ، نمازگزاران تاريخ، مؤمنان به سنت ابراهيم، بياموزد كه اگر امامت نباشد، اگر رهبري نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسين (ع) نباشد و اگر يزيد باشد، چرخيدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوي است. در آن لحظه كه حسين (ع) حج را نيمه‌تمام گذاشت و آهنگ كربلا كرد، كساني كه به طواف، هم‌چنان در غيبت حسين، ادامه دادند، مساوي هستند با كساني كه در همان حال، بر گرد كاخ سبز معاويه در طواف بودند، زيرا شهيد كه حاضر نيست در همه صحنه‌هاي حق و باطل، در همه جهادهاي ميان ظلم و عدل، شاهد است، حضور دارد، مي‌خواهد با حضورش اين پيام را به همه انسان‌ها بدهد كه وقتي در صحنه نيستي، وقتي از صحنه حق و باطل زمان خويش غايبي، هركجا كه خواهي باش!
 
وقتي در صحنه حق و باطل نيستي، وقتي كه شاهد عصر خودت و شهيد حق و باطل جامعه‌ات نيستي، هركجا كه مي‌خواهي باشد، چه به نماز ايستاده باشي، چه به شراب نشسته باشي، هر دو يكي است.
 
شهادت «حضور در صحنه حق و باطل هميشه تاريخ» است.
و غيبت؟!
 
آنهايي كه حسين (ع) را تنها گذاشتند و از حضور و شركت و شهادت غايب شدند، اينها همه با هم برابرند، هرسه يكي‌اند:
 
چه آنهايي كه حسين (ع) را تنها گذاشتند تا ابزار دست يزيد باشد و مزدور او، و چه آنهايي كه در هواي بهشت، به كنج خلوت عبادت خزيدند و با فراغت و امنيت، حسين (ع) را تنها گذاشتند و از درد سر حق و باطل كنار كشيدند و در گوشه محراب‌ها و زاويه خانه‌ها به عبادت خدا پرداختند و چه آنهايي كه مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زيرا در آن‌جا كه حسين(ع) حضور دارد ـ و در هر قرني و عصري حسين (ع) حضور دارد ـ هركس كه در صحنه او نيست، هركجا كه هست، يكي است، مؤمن و كافر، جاني و زاهد، يكي است. اين است معنا اين اصل تشيع كه قبول هر عملي يعني ارزش هر عملي به امامت و به رهبري و به ولايت بستگي دارد! اگر او نباشد، همه چيز بي‌معناست و مي‌بينيم كه هست.
 
و اكنون حسين حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسل‌ها، در همه جنگ‌ها و در همه جهادها، در همه صحنه‌هاي زمين و زمان اعلام كرده است، در كربلا مرده است تا در همه نسل‌ها و عصرها بعثت كند.
 
و تو، و من، ما بايد بر مصيبت خويش بگرييم كه حضور نداريم.
 
آري، هر انقلابي دو چهره دارد؛ خون و پيام! رسالت نخستين را حسين(ع) و يارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پيام است. پيام شهادت را به گوش دنيا رساندن است. زبان گوياي خونهاي جوشان و تن‌هاي خاموش، در ميان مردگان متحرك بودن است. رسالت پيام از امروز عصر آغاز مي‌شود. اين رسالت بر دوش‌هاي ظريف يك زن، «زينب» (س)! ـ زني كه مردانگي در ركاب او جوانمردي آموخته است! ـ و رسالت زينب (س) دشوارتر و سنگين‌تر از رسالت برادرش.
 
آنهايي كه گستاخي آن را دارند كه مرگ خويش را انتخاب كنند، تنها به يك انتخاب بزرگ دست زده‌اند، اما كار آنها كه از آن پس زنده مي‌مانند دشوار است و سنگين. و زينب مانده است، كاروان اسيران در پي‌اش، وصف‌هاي دشمن، تا افق، در پيش راهش، و رسالت رساندن پيام برادر بر دوشش، وارد شهر مي‌شود، از صحنه برمي‌گردد، آن باغهاي سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پيراهنش بوي گلهاي سرخ به مشام مي‌رسد، وارد شهر جنايت، پايتخت قدرت، پايتخت ستم و جلادي شده است، آرام، پيروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فرياد مي‌زند:
 
«سپاس خداوند را كه اين همه كرامت و اين همه عزت به خاندان ما عطا كرد: افتخار نبوت، افتخار شهادت...»
 
زينب رسالت رساندن پيام شهيدان زنده اما خاموش را به دوش گرفته است، زيرا پس از شهيدان او به جا مانده است و اوست كه بايد زبان كساني باشد كه به تيغ جلادان زبانشان برده است.
 
اگر يك خون پيام نداشته باشد، در تاريخ گنگ مي‌ماند و اگر يك خون پيام خويش را به همه نسل‌ها نگذارد، جلاد، شهيد را در حصار يك عصر و يك زمان محبوس كرده است. اگر زينب پيام كربلا را به تاريخ باز نگويد، كربلا در تاريخ مي‌ماند، و كساني كه به اين پيام نيازمندند از آن محروم مي‌مانند، و كساني كه با خون خويش، با همه نسل‌ها سخن مي‌گويند، سخنشان را كسي نمي‌شنود. اين است كه رسالت زينب سنگين و دشوار است. رسالت زينب پيامي است به همه انسان‌ها، به همه كساني كه بر مرگ حسين(ع) مي‌گريند و به همه كساني كه در آستانه حسين سر به خضوع و ايمان فرود آورده‌اند، و به همه كساني كه پيام حسين(ع) را كه «زندگي هيچ نيست جز عقيده و جهاد» معترفند؛ پيام زينب به آنهاست كه:
 
«اي همه! اي هركه با اين خاندان پيوند و پيمانداري، و اي هركس كه به پيام محمد مؤمني، خود بينديش، انتخاب كن! در هر عصري و در هر نسلي و در هر سرزميني كه آمده‌اي، پيام شهيدان كربلا را بشنو، بشنو كه گفته‌اند: كساني مي‌توانند خوب زندگي كنند كه مي‌توانند خوب بميرند. بگو اي همه كساني كه به پيام توحيد، به پيام قرآن، و به راه علي (ع) و خاندان او معتقديد، خاندان ما پيامشان به شما، اي همه كساني كه پس از ما مي‌آييد، اين است كه اين خانداني است كه هم هنر خوب مردن را، زيرا هركس آن‌چنان مي‌ميرد كه زندگي مي‌كند. و پيام اوست به همه بشريت كه اگر دين داريد، «دين» و اگر نداريد «حريت» ـ آزادگي بشر ـ مسؤوليتي بر دوش شما نهاده است كه به عنوان يك انسان ديندار، يا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهيد حق و باطلي كه در عصر خود درگير است، باشيد كه شهيدان ما ناظرند، آگاهند، زنده‌اند و هميشه حاضرند و نمونه عمل‌اند و الگوي‌اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انسان‌اند.»
 
و شهيد، يعني به همه اين معاني.
 
هر انقلابي دو چهره دارد:
خون و پيام
 
و هركسي اگر مسؤوليت پذيرفتن حق را انتخاب كرده است و هر كسي كه مي‌داند مسؤوليت شيعه بودن يعني چه، مسؤوليت آزاده انسان بودن يعني چه، بايد بداند كه در نبرد هميشه تاريخ و هميشه زمان و همه جاي زمين ـ كه همه صحنه‌ها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ بايد انتخاب كنند: يا خون را، يا پيام را، يا حسين بودن يا زينب بودن را، يا آن‌چنان مردن را، يا اين‌چنين ماندن را. اگر نمي‌خواهد از صحنه غايب باشد.
 
عذر مي‌خواهم، در هر حال وقت گذشته است و ديگر فرصت نيست و حرف بسيار است و چگونه مي‌شود با يك جلسه، از چنين معجزه‌اي كه حسين در تاريخ بشر ساخته است و زينب پرداخته است، سخن گفت؟
 
آن‌چه مي‌خواستم بگويم حديث مفصلي است كه در اين مجمل مي‌گويم به عنوان رسالت زينب، «پس از شهادت» كه:
 
«آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند،
 
و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدي‌اند»!...
یک شنبه 8 مرداد 1396برچسب:, :: 13:25 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

هلیکوباکتر پیلوری (به انگلیسی: Helicobacter pylori) گونه‌ای از باکتری هلیکوباکتر بوده و شایع‌ترین موجود ذره‌بینی است که انسان‌ها را در بُعد جهانی مبتلا به عفونت ساخته‌است. بیش از نیمی از مردم دنیا آلوده به این باکتری هستند.[۱] باکتری مذکور عامل اصلی بیماری‌هایی مثل زخم معده و ناراحتی‌های معده و ابتدای روده محسوب می‌شود. آمار مبتلایان به این میکروب در کشورهای جهان سوم و ایران درصد بسیار بالاتری دارد (حدود ۷۴درصد از جمعیت بالای سی و پنج سال در ایران).

هلیکوباکتر پیلوری اصولاً باکتری مارپیچی می‌باشد، اما می‌تواند به شکل کروی هم تغییر شکل پیدا کند که این شکل هم قابل زیستن و بیماری زاست، اما غیرقابل کشت (در محیط آزمایشگاهی) می‌باشد وبه مخاط معده متصل می‌شود (در کل در هر دو شکل قابل زیست و بیماری زاست).

 

توصیف

طول آن ۳ و قطر آن حدوداً نیم میکرومتر است. کم هوازی است و به وسیله آنزیم هیدروژناز با تجزیه ملکول هیدروژن تولید انرژی می‌کند. این باکتری همچنین تعدادی آنزیم تولید می‌کند که از مهم‌ترین آنها می‌توان سه آنزیم اکسیداز، کاتالاز و اوره‌آز را نام برد (که هر کدام مصرف خاصی برای باکتری دارند).

نکته مهم دیگر در مورد هلیکوباکتر پیلوری وجود پمپی در سطح این باکتریست، این پمپ پروتن (k+ / H+ ATPase) مشابه پمپی است که در سلولهای دیواره‌ای بطور طبیعی وجود دارد. وجود این پمپ در باکتری‌ها غیرعادی است، کار این پمپ این است که می‌تواند گرادیان پروتون (یون مثبت) رابه نسبت یک میلیونیوم در دو طرف دیواره نگه‌داشته و هر یون مثبتی را که به درون باکتری راه پیدا می‌کند به بیرون انتقال بدهد. در محیط معده به خاطر وجود اسید معده یون پروتون به میزان زیادی وجود دارد که اگر وارد باکتری بشود باعث نابودیش می‌شود، برای بر طرف کردن این مشکل این پمپ در سطح باکتری به وجود آمده، و یونهای مثبتی را که وارد باکتری بشوند به سرعت از باکتری خارج می‌کند.

هلیکوباکتر پیلوری یک ارگانیسم گرم منفی میکروآئروفیلیک کند رشد است که در معده و دوازدهه یافت شده و با تعدادی از بیماریهای معده-دوازدهه ارتباط دارد. این باکتری با تولید فراوان آنزیم اوره آز که یک فاکتور ویرولانس می‌باشد و می‌تواند جهت تشخیص بکار رود، مشخص می‌گردد.

این باکتری از یک اندام سوزنی شکل برای تزریق Cag A مثبت در محل تلاقی دو سلول لایه پوشاننده معده استفاده می‌کند. Cag A سمی است که سیتوتوکسین مرتبط با ژن A تولید می‌کند. تمام زنجیره‌های H. پیلوری، ژن Cag A را حمل نمی‌کنند بلکه فقط آنهایی که تحت عنوان Cag A مثبت طبقه‌بندی شده‌اند بدین عمل مبادرت می‌ورزند. این سم ساختار سلول‌های معده را تغییر داده و باعث می‌شود باکتری‌ها آسان‌تر به آنها بچسبد. به مدت طولانی در معرض Cag A بودن باعث التهاب مزمن بافت می‌شود.

بیماریزایی

هلیکوباکتر پیلوری علت اکثر موارد زخم‌های معده است و باعث بروز بعضی از سرطانهای گوارشی شده و مهمترین علت ایجاد سرطان معده و لنفوم MALT محسوب می‌شود، اما این میکروب در همه افراد ایجاد سرطان نمی‌کند، حدود ۱۵٪ از بیمارانی که عفونت طولانی مدت دارند ممکن است یک یا چندین عارضه در آنها ایجاد شود.

طبق تخمینها حدود۵۰–۲۵ درصد افراد کشورهای توسعه یافته و تا ۷۰ الی ۹۰٪ افراد در کشورهای در حال توسعه آلوده به این باکتری هستند. در مناطق در حال توسعه ممکن است تا ۸۰٪ جمعیت تا سن ۲۰سالگی به این عفونت آلوده شوند. هر چه سن بالاتر برود احتمال گرفتار شدن فرد هم بیشتر می‌شود.

وضع بد اجتماعی، اقتصادی و تحصیلات پایین از عواملی هستند که احتمال بروز این عفونت را در فرد بالا می‌برد. از عوامل دخیل دیگر تراکم جمعیت، زندگی در شرایط غیر بهداشتی، غذا یا آب آلوده و تماس با محتویات معده افراد آلوده را می‌توان نام برد. انتقال این بیماری از راه فرد به فرد، و عمدتاً از راه‌های دهانی-دهانی یا دهانی-مدفوعی انجام می‌شود.[۲]

آب غیر بهداشتی در ایران

در ایران به دلیل محرومیت خیلی از مناطق محروم و حتی پایتخت به آب بهداشتی و سهل انگاری در آن، آمار شیوع به این بیماری ۴٫۵ برابر کشورهای گسترش یافته است. به همین دلیل توصیه می‌کنیم اگر در ایران هستید یا آب را قبل از مصرف بجوشانید یا از تصفیه کننده‌های خانگی استفاده کنید.[۳]

یک شنبه 25 تير 1396برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : دکتر امین عطایی

 

 

اختلال بلع به هرگونه مشکل خوردن مواد غذایی و آشامیدن مایعات گفته می شود و در واقع اختلال بلع، مشکل در انتقال مواد غذایی جامد یا مایع از دهان تا معده است.
برخی از بیماران از اختلال بلع خود آگاهی ندارند و برخی دیگر هم آگاهی محدودی دارند.


وقتی اختلال بلع (دیسفاژی) به موقع تشخیص داده نشود و بدون درمان بماند، احتمال خطر ابتلا به آسپیراسیون و پنومونی (عفونت سیستم تنفسی) ناشی از آن بالا می رود.

 

برخی از بیماران مبتلا به آسپراسیون خاموش هستند و علائم آسپیراسیون مثل سرفه یا گلوپاک کردن را نشان می دهد.
در صورتی که اختلال بلع یا دیسفاژی تشخیص داده نشود می تواند منجر به کاهش وزن بدن، از دست دادن آب بدن و ضعف عمومی شود و به طور کلی کیفیت زندگی خود را کاهش می دهد.

 

علائم بیماری
تظاهرات و علایم بیماری که دشواری بلع در هنگام عبور غذا از حلق به مری داشته باشد، به این صورت است: گیرکردن غذا در گلو، صدای خشن یا غرغره‌مانند، برگشت غذا از بینی یا احساس خفگی، بلع‌های مکرر و پشت سرهم، صاف کردن مکرر گلو، سرفه و ذات‌الریه (عفونت ریه) اگر کسی بلافاصله بعد از قورت دادن غذا مشکل داشته باشد، در مرحله عبور غذا از حلق به مری مشکل دارد

 

 

 

علل بروز مشكلات بلع چیست؟
اشكالات بلع در تمام سنین می تواند بروز كند اما در افراد مسن احتمال بروز آن بیشتر است. عوامل مختلفی می توانند سبب ایجاد اشكال در بلع شوند كه عبارتند از:

 

عادت های بد غذا خوردن: سریع خوردن، خوردن لقمه های بزرگ، خوردن در حالت دراز كشیده، ننوشیدن آب كافی هنگام خوردن غذا. همه مواردی هستند كه می توانند سبب ایجاد اشكالات بلع شوند. اگر به دلیل درد دندان نتوانید غذا را خوب بجوید نیز دچار مشكلات بلعی می شوید.


مشكلات عصب یا عضله: افرادی كه سكته مغزی داشته اند یا بیماری پاركینسون، ام اس، تحلیل عضلانی یا میاستنی گراو دارند احتمال درد با اشكال در بلع مواجه شوند. این بیماری ها می توانند اعصاب و عضلات مری را دچار مشكل كرده و غذا آهسته در مری حركت كند یا در مری گیر كند.


مشكلات مری: شرایطی مانند بازگش اسید معده به مری (رفلاكس) می تواند باعث آسیب مری و ایجاد زخم شود. زخم و بافت آسیب دیده باز شدن مری را دچار مشكل كرده و در نتیجه منجر به اختلالات بلعی می شود.


سایر اختلالات: برخی سرطان ها، بزرگی تیروئید یا بزرگی قلب منجر به افزایش فشار مری شده و اختلالات بلعی ایجاد می شود.

 

درمان اختلال بلع
اگر سیگار می کشید و مشکل بلع دارید ، حتماً برای معاینه بیشتر نزد پزشک بروید . هر اختلال بلع که به تنش ، هوا ، یا عادات شخصی مربوط نباشد ، باید به پزشک اطلاع داده شود .


آرامش داشته باشید . تنش و فشار روانی باعث مشکل شدن بلع هم می شود . هر چیزی که آرامش را به شما بازگرداند . مثل ورزش - ماساژ ، یوگا ، نفس عمیق - فشار را از روی گلویتان هم برمی دارد . کمپرس آب گرم بر روی گلو هم تا حدی ماهیچه های آن را شل می کند .


هوا را مرطوب کنید . چون بسیاری از اختلالات بلع ناشی از خشکی هواست ، مرطوب کردن هوا می تواند کمک کننده باشد . بعضی متخصصان خوردن روزانه لااقل هشت لیوان آب را هم توصیه می کنند . هوا باید ۳۵ تا ۴۰ درصد رطوبت داشته باشد . گذاشتن دستگاه در اتاق خواب مؤثر است . گرچه تأثیر هوای مرطوب گرم یا سرد هنوز مورد بحث است ، ولی هوای خنک و مرطوب برای گلو بهتر است .


برگشت اسید را درمان کنید . اگر احساس برگشت اسید معده به گلو دارید ، راه های زیادی برای کنترل آن وجود دارد ، از جمله ترک کافئین ، الکل ، شکلات و سیگار .


 وضع بدن را معاینه کنید . گر چه ناهنجاری جسمانی نادر است ، پزشک ممکن است علت احتمالی اختلال بلع را ناشی از آن بداند . پس با روش خوردن نمک باریم و عکس برداری با پرتو ایکس گرفتگی احتمالی ماهیچه اسفنکتر حلق مشخص می شود . تنگی این ماهیچه نخست با دارو و سپس با روشی خاص برای گشاده کردن آن در مطب رفع می شود . این روش بسیار مؤثر است . در موارد شدیدتر ، جراح ماهیچه را پاره می کند تا شل شود .


گرفتاریهای مادرزادی و بیماریی که دیورتیکولوم زنکر نام دارد - که در آن ،‌ پوشش درونی مری کیسه ای تشکیل می دهد که بلع را مشکل می کند - هم با روش جراحی درمان می شوند .

 

 

 

16 توصيه به سالمنداني که اختلال بلع دارند
راهکارهاي کاهش احتمال وقوع آسپيراسيون در سالمندان مبتلا به اختلال بلع عبارتند از:
1) قبل از شروع وعده غذايي خود حدود 30 دقيقه استراحت کنيد.

 

2) براي صرف غذا روي صندلي بنشينيد يا پشتي تخت را تا زاويه 90 درجه بالا بياوريد.

 

3) افزودن طعم‌دهنده‌ها به رژيم‌ غذايي سالمندان مي‌تواند راهي براي بهبود عملکرد بلع آنها باشد.

 

4) به سرعت غذا خوردن و اندازه لقمه‌ها دقت کنيد.

 

5) به‌طور متناوب از لقمه‌هاي جامد و مايع استفاده کنيد.

 

6) لقمه را در محل مناسبي از دهان قرار دهيد؛ مثلا سمت راست دهان در صورتي که ضعف عضلات سمت چپ مشهود است.

 

7) به غلظت مناسب غذا متناسب با وضعيت هر بيمار دقت کنيد.

 

8) دقت کنيد که برخي از افراد، مايعات غليظ‌شده را ناخوشايند مي‌دانند بنابراين مايعات کافي استفاده نمي‌کنند.

 

9) استفاده از داروهاي خواب‌آور و بي‌حس‌کننده را به حداقل برسانيد زيرا اين داروها مي‌توانند رفلکس بلع و رفلکس سرفه را کاهش دهند.

 

10) بهتر است از داروهايي که خشک‌کننده مخاط هستند، کمتر استفاده کنيد زيرا خشکي دهان، بلع را دشوارتر مي‌کند.

 

11) عوامل حواس‌پرت‌کن محيطي را هنگام تغذيه به حداقل برسانيد.

 

12) ورودي‌هاي حس دما، مزه و لمس در سالخوردگي و انواع معلوليت‌ها تغيير مي‌يابد و اين تغييرات حسي ممکن است باعث آسپيراسيون شود.

 

13) در دوران سالمندي، بهبود بافت و طعم غذاها مي‌تواند به بلع بهتر کمک کند.

 

14) بافت‌هاي ساده‌تر را انتخاب کنيد که راحت‌تر بلعيده مي‌شوند.

 

15) يادتان باشد که شيريني متوسط و شوري و ترشي بيشتر فشار حرکات زبان را افزايش مي‌دهد.

 

16) براي تغذيه از وضعيت چانه پايين استفاده کنيد که احتمال وقوع ورود مواد غذايي به راه هوايي را تا 55 درصد کاهش مي‌دهد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داروسازان و آدرس aminataie.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان